125
مباني حجيّت آراي رجالي

در اين سخن ، خصوصيت تقيّد به روايت از افراد ثقه ، منحصر به اين افراد دانسته نشده است ؛ بلكه مى گويد كسان ديگرى هم به اين خصوصيت معروف اند . صاحب نظران افرادى را شمارش كرده اند كه ممكن است در مورد آنها هم خصوصيت مذكور صادق باشد و احتمالاً همه يا برخى از آنها همان كسانى باشند كه شيخ طوسى گفته است به روايت از ثقه و عدم روايت از غير ثقه معروف اند . اين افراد عبارت اند از : احمد بن محمّد بن عيسى ، فرزندان فضال ، جعفر بن بشير ، محمّد بن اسماعيل بن ميمون زعفرانى ، على بن حسن طاطرى و احمد بن على نجاشى (رجالى معروف) . ۱ بنا بر اين ، روشن نيست كه همه افراد مذكور در عبارت شيخ از اصحاب اجماع باشند . همين نكته است كه تأييد قول چهارم در مفاد عبارت هاى كشّى به سخن شيخ طوسى(ره) در عدّة الأصول را با مشكل مواجه مى كند .
به هر حال ، در اين جا بحث بر سرِ اين است كه آيا مى توان به سخن شيخ طوسى در مورد سه نفرى كه نام برده (ابن ابى عمير ، صفوان و بزنطى) و چند نفرى كه ديگران احتمال داده يا قبول كرده اند ، اعتماد كرد يا نه . در صورت اعتبار اين سخن ، نه تنها روايت هاى اين افراد معتبر مى شود ؛ بلكه مشايخ با واسطه و بى واسطه آنها هم توثيق مى گردند . ۲ حدّاكثر در مورد آن فردى از اين مشايخ كه توسط رجالى ديگرى تضعيف شده باشد ، اين توثيق با آن تضعيف متعارض مى شود و به قواعد تعارض جرح و تعديل در رجال عمل مى شود .

1.معجم رجال الحديث ، ج۱ ، ص۳۶۹ به بعد ، كلّيات فى علم الرجال ، ص۲۶۹ به بعد .

2.علّت اين كه مشايخ با واسطه را هم مى گوييم ، اين است كه در عبارت پيش گفته ، شيخ طوسى با بيان وصف عدم نقل مگر از ثقه ، مى خواهد خود حديث مُرسل را در برابر حديث مسند حجّت كند . با فرض شمول سخن شيخ براى جايى كه مشايخ ذكر مى شوند و در واقع روايت مرسل نيست ، براى معتبر شدن روايت ، بايد حكم به ثقه بودن همه افراد سند تا معصوم عليه السلام بدهيم .


مباني حجيّت آراي رجالي
124

نقد كرديم . به علاوه ، ممكن است گفته شود «حديث» در عبارت «صحيح الحديث» ، به معناى متن روايت نيست ؛ بلكه معناى مصدرى آن مورد نظر است ؛ يعنى فرد در گفتار ، صحيح است . در اين صورت ، حدّاكثر مى توان در مورد كسى كه به چنين صفتى موصوف شده ، همان مفاد قول اوّل در بحث اصحاب اجماع را براى او ثابت بدانيم ؛ يعنى حكم به درستى گفتار او بدهيم .

3 ـ 1 . مشايخ ثقات

يكى از استدلال هاى حاجى نورى بر قول چهارم در مفاد عبارات مربوط به اصحاب اجماع ، سخنى است از شيخ طوسى در عدّة الأصول . اين سخن ـ كه قبلاً به همين مناسبت در بحث اصحاب اجماع نقل شد ـ ۱ خود موضوع بحث ديگرى است . ثمره رجالى اين بحث ، همانند ثمره رجالى بحث اصحاب اجماع بر مبناى قول چهارم در مفاد عبارت كشّى است و فقط در برخى افراد تفاوت دارد . البته سه نفرى كه شيخ طوسى در عدّة الأصول نام برده ، همگى از اصحاب اجماع هم هستند ؛ يعنى از شش نفر دسته سوم در عبارت هاى كشّى شمارش شده اند . اين عدّه عبارت اند از : محمّد بن ابى عمير ، صفوان بن يحيى واحمد بن ابى نصر بزنطى ؛ ولى شيخ طوسى در عبارت پيش گفته مى گويد : دانشمندان شيعه ، روايت هاى مُرسل اين سه نفر و مانند آنها ، يعنى كسانى را كه معروف اند فقط از افراد ثقه نقل مى كنند ، با روايت هاى سند دار و معتبر ديگران همانند مى دانند .عدّة الأصول ، ج1 ، ص154 . شيخ طوسى در اواخر بحث از خبر واحد ، ضمن بيان حالات و احكام تعارض اخبار در جايى مى گويد : «و إذا كان أحد الراويين مُسنِدا والآخر مُرسِلاً ، نُظِر في حال المرسل ، فإن كان ممّن يعلم أنّه لا يُرسِل الا عن ثقة موثوق به فلا ترجيح لخبر غيره على خبره ولاجل ذلك سوّت الطائفه بين ما يرويه محمّد بن أبي عمير وصفوان بن يحيى وأحمد بن محمّد بن أبي نصر وغيرهم من الثقات الذين عُرفوا بأنّهم لا يروون ولا يُرسلون الاّ عمن يوثَق به و بين ما أسنده غيرهم ولذلك عملوا بمراسيلهم إذا انفردوا عن رواية غيرهم . فأما إذا انفردت وجب التوقّف في خبره إلى أن يدلّ دليل على وجوب العمل به فأما إذا انفردت المراسيل فيجوز العمل بها على الشرط الذي ذكرناه . ودليلنا على ذلك الأدلّة التي قدمناها على جواز العمل بأخبار الآحاد . فإنّ الطائفة كما عملت بالمسانيد عملت بالمراسيل . فبما يُطعَن في واحد منهما يطعن في الآخر و ما أجاز أحدهما أجاز الآخر ؛ فلا فرق بينهما على حال» .

1.همان ، ص۱۷۱ .

  • نام منبع :
    مباني حجيّت آراي رجالي
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1383
    نوبت چاپ :
    اوّل
تعداد بازدید : 44383
صفحه از 255
پرینت  ارسال به