127
مباني حجيّت آراي رجالي

دهد كه فقط از ثقه نقل مى كند ، نيز ممكن است با عمل و روش خود ، چنين شهادتى بدهد . اينان با عمل و روش خود ـ كه در شهادت دوم حاصل شد ـ بر عدم نقل حديث مگر از ثقه ، شهادت مى دهند .
هر سه شهادت طولى اى كه ذكر شد ، حمل بر حسّى يا قريب به حس مى شوند و در نتيجه ، مشمول ادلّه حجّيت شهادت مى گردند . امّا شهادت اوّل از شيخ طوسى ، از آن رو حمل بر حسّى مى شود كه مى دانيم وى بر گفته ها و نوشته هاى حديثى و رجالى آگاهى فراوانى دارد و احتمال دارد اين سخن خود را مستند به آگاهى حسّى خود از اين گفته ها و نوشته ها گرداند ؛ يعنى شهادت حسّى بدهد كه دانشمندان اسلامى در گفته ها و نوشته هاى خود ، چنان باورى دارند . با وجود اصالت حسّى بودن شهادات نزد عقلا ، اين شهادت هم حمل بر حسّى مى شود و داخل در حجّيت شهادت حسّى مى گردد .
امّا شهادت دوم ، حمل بر قريب به حس مى شود ، زيرا شهادت بر نحوه سلوك و رفتار اشخاص ، مانند عدالت و ساير صفات اشخاص ، مى تواند نتيجه مراوده و برخورد با اين افراد باشد ؛ يعنى دانشمندان اسلامى كه هم عصر يا قريب العصر با محمّد بن ابى عمير ، صفوان بن يحيى و بزنطى بوده اند ، مى توانند با برخورد مستقيم يا به دست آوردن حالات و رفتارهاى علمى و روايى اين افراد ، به اين نتيجه برسند كه آنها در نقل حديث ملتزم اند كه فقط از ثقه نقل كنند . اين گونه شهادت نيز مانند شهادت بر عدالت و فسق در ساير موارد شرعى ، مشمول ادلّه حجّيت شهادت عادل مى گردد . شهادت سوم نيز ـ كه شهادت فعلى است ، نه قولى ـ مشمول ادلّه حجّيت است ؛ چرا كه در شهادت حالى مانند شهادت مقالى ، اصالت حسّى بودن جارى است و حجّت مى گردد . ۱
به نظر مى رسد تقرير فوق از كلام شيخ طوسى براى دلالت بر مدّعاى اين

1.خلاصه اى است از اين منبع : مشايخ الثقات ، ميرزا غلام رضا عرفانيان ، ص۴ ـ ۱۱ .


مباني حجيّت آراي رجالي
126

بهترين تقرير بر مدّعا

برخى در بيان وجه اعتبار سخن شيخ طوسى (لااقل درباره سه نفرى كه نام برده) نوشته اند : اين سخن ، حاوى سه شهادت است كه به ترتيب در طول يكديگر قرار دارند . هر سه شهادت از باب شهادت حسّى و حجّت است . شهادت نخست ، از آنِ خود شيخ طوسى است . وى شهادت مى دهد كه لااقل عدّه اى قابل توجّه از صاحب نظران رجالى گفته اند كه اين افراد ، فقط از ثقه نقل روايت مى كنند . شهادت دوم كه در طول شهادت نخست قرار دارد ، شهادت اين عدّه است بر اين كه اين افراد ، فقط از ثقه نقل روايت مى كنند . امّا شهادت سوم از تحليل شهادت دوم حاصل مى شود.تحليل از اين جا آغاز مى شود كه بپرسيم : پايه اين شهادت چيست؟
دو احتمال وجود دارد : يكى اين كه همه نقل هاى اين افراد ، توسط عدّه اى كه شهادت مى دهند ، كاوش شده باشد و با استقراى كامل به اين نتيجه برسند كه اين افراد ، فقط از افراد ثقه در سلسله سند خود تا معصوم عليه السلام نقل مى كنند . احتمال دوم اين است كه در حالات و رفتار و روش هاى نقل حديث ، توسط اين افراد كاوش كرده باشند و به اين نتيجه برسند كه شيوه مورد التزام اين افراد بر اين است كه فقط از ثقات نقل كنند ؛ همانند اين كه در رفتار و سلوك كسانى كاوش كنند و به اين نتيجه برسند كه در حديث كردن ، ثقه اند يا افراد عادلى هستند . از آن جا كه استقراى كامل در احاديث پراكنده و متعدّد اين افراد ، بعيد به نظر مى آيد ، احتمال دوم به عنوان پايه شهادت اين عدّه تقويت مى شود . وقتى احتمال دوم تقويت شد ، با تحليل و تعميق اين احتمال ، شهادت سوم به دست مى آيد .
آنچه از اين احتمال حاصل مى شود ، اين است كه از حالات و سلوك حديثى اين افراد ، التزام آنها را به عدم نقل حديث ، مگر از ثقه ، به دست مى آوريم . اين نتيجه به اين معناست كه اين افراد با حالت و روش عملى خود بر اين كه فقط از ثقه نقل مى كنند ، شهادت مى دهند . يعنى همچنان كه ممكن است كسى با زبان شهادت

  • نام منبع :
    مباني حجيّت آراي رجالي
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1383
    نوبت چاپ :
    اوّل
تعداد بازدید : 38601
صفحه از 255
پرینت  ارسال به