بحث ، شفّاف ترين و بهترين تقرير باشد . اين تقرير ، به اشكالاتى هم كه از جانب برخى از بزرگان رجالى بر اين باور شده ، نظر دارد . در اين جا ابتدا آن اشكالات را مطرح مى كنيم و آن گاه تلاش خواهيم كرد كه جمع بندى و داورى نهايى را در اين باره ارائه دهيم .
اشكالات
محور اصلى اشكالات ، درست برخلاف تقريرى كه ارائه شد ، بر اين است كه سخن شيخ طوسى در اين جا اجتهاد شخصى اوست ، نه شهادت حسّى يا قريب به حس . ۱ دو شاهدى كه در ضمن سخنان خود براى اين نظر آورده اند ، چنين است : اوّل اين كه مطمئن هستيم پايه اين سخن ، همان ادّعاى كشّى درباره اصحاب اجماع است ، چرا كه شيخ طوسى سخن خود را به سه نفر (ابن ابى عمير ، صفوان و بزنطى) منحصر نمى كند ؛ بلكه مى گويد : «غير از اينها» ، يعنى كسانى كه روايت نمى كنند و حديث مرسل نمى آورند ، مگر به واسطه افراد ثقه . اين تعميم ، منشئى ندارد ، مگر نقل اجماع كشّى .
شاهد دوم اين كه شيخ طوسى ، خود در موردى از ابن ابى عمير روايت مرسل مى آورد و مى گويد كه به دليل ارسال ، نمى تواند با روايت بدون ارسال ، معارضه كند . ۲ البته ايشان بر پايه يكى انگاشتن سخن شيخ با نقل اجماع كشّى ، نقض ديگر خود را در اجتهادى بودن سخن شيخ طوسى متوجّه روايت مُرسلى از عبد اللّه بن مغيره كرده اند . ۳
امّا اشكالاتى هم براى تمام نبودن اين اجتهاد شيخ طوسى مى آورند . البته اين
1.معجم رجال الحديث ، ج۱ ، ص۶۴ .
2.تهذيب الأحكام ، ج۸ ، ص ۲۵۷ (باب العتق وأحكامه ، ح ۹۳۲) ؛ الاستبصار ، ج۴ ، ص ۲۷ (كتاب العتق ، باب ولاء السائبة ، ح۸۷) ؛ معجم رجال الحديث ، ج۱ ، ص۶۴ .
3.معجم رجال الحديث ، ج۱ ، ص۶۵ .