141
مباني حجيّت آراي رجالي

هركس در سلسله راويان روايت هاى اين تفسير وجود دارد ، مشمول شهادت اوست و موثّق خواهد بود . ۱
عبارت منسوب به على بن ابراهيم كه در مقدمه تفسير آمده و مورد استدلال واقع شده ، چنين است :
... و نحن ذاكرون و مخبرون بما ينتهي إلينا ورواه مشائخنا وثقاتنا عن الذين فرض اللّه طاعتهم وأوجب ولايتهم ولا يقبل عمل إلاّ بهم وهم الذين ... تفسير القمى ، على بن ابراهيم القمى ، تصحيح : السيد طيب الموسوى الجزائرى ، ج1 ، ص4 .
... و ما يادآور و خبردهنده ايم از آنچه (حديثى) كه به ما رسيده است ، در حالى كه آن را مشايخ ما و افراد مورد وثوق ما از كسانى كه خداوند ، اطاعت آنها را واجب كرده و ولايت آنها را به گردن ما نهاده است و هيچ عملى قبول نمى شود مگر به واسطه آنان ، و آنان كسانى هستند كه ... .
از اين كه گفته است از افراد مورد وثوق نقل روايت مى كنيم ، استفاده كرده اند كه پس ، همه راويان موجود در اسناد روايت هاى كتاب ، ثقه اند ؛ ولى اين استدلال از جهات مختلف مورد اشكال است و بر اساس آن هرگز نمى توان به نتيجه فوق دست يافت .
اولاً اين سخن ، گذشته از اين كه گوينده آن كيست ، هيچ دلالتى بر توثيق افرادى كه گوينده سخن از آنها نقل روايت مى كند ، ندارد ؛ زيرا با سه تعبير از رواياتى كه به دست او رسيده ، سخن مى گويد : يكى به طور مطلق از آنچه به دست ما رسيده (بما ينتهى الينا) ؛ دوم آنچه مشايخ (اعم از ثقه وغير ثقه) روايت كرده اند (و رواه مشائخنا) ؛ و سوم آنچه كه افراد ثقه نقل كرده اند (وثقاتنا) .
تنها تعبير سوم است كه در آن ، اِخبار يا شهادت به ثقه بودن راويان داده است . امّا دلالت بر توثيق همه راويان ، وقتى جا دارد كه بگوييم تعبير

1.وسائل الشيعة ، ج۲۰ ، ص۶۸ ؛ معجم رجال الحديث ، ص۴۹ .


مباني حجيّت آراي رجالي
140

خصوصيت هاى كتابش بيان كرده ، پس مرادش اين است كه روايت هاى كتابش هم همه حجّت اند ؛ يعنى از ثقات نقل شده اند .
بنا بر اين ، با يافتن نقض هاى فراوان بر اين كه راويان با واسطه كتاب همه ثقه باشند ، نمى توان سخن را بر توثيق راويان بدون واسطه حمل كرد ؛ چون كه دلالت سخن ابن قولويه بر توثيق ، بر فرض كه پذيرفته شود ، از گذرگاه تمييز حجّت از غير حجّت ـ كه همان نقل از ثقه و غير ثقه است ـ مى گذرد . پس آن نقض ها يكسره ، دلالت اصل كلام را بر اين كه روايت هاى كتاب همه از ثقه نقل شده اند ، از بين مى برد و در اين باره نمى توان تفصيل داد . چون آن نقض ها دليل بر اين مى شود كه همه روايت هاى كتابْ حجّت نيستند و همين كافى است تا تأييدى باشد بر اين كه ابن قولويه با اين سخن نمى خواسته همه روايت هاى كتابش را حجّت اعلام كند .
با بيانى كه توضيح داديم و اين نقض ها هم مؤيّد آن است ، معلوم مى شود كه ابن قولويه ضمن اين كه مى خواسته بگويد كه روايت هاى كتابش فقط از معصومان عليهم السلام نقل شده ، هشدار داده است كه البته اين به معناى حجّت بودن هر روايتى كه از امامان معصوم عليهم السلام نقل مى شود ، نيست . معيار حجّت از غير حجّت اين است كه افراد ثقه براى انسان نقل حديث كنند . اين معيار ، البته در مورد اين كتاب هم قابل اجراست ؛ ولى در هيچ كجاى سخن نيست كه در اين كتاب ، همه احاديث از راويان ثقه نقل شده اند .

5 ـ 1 . راويان كتاب «تفسير» على بن ابراهيم قمى

يكى ديگر از عناوين كلّى در اثبات توثيق دسته اى از راويان ، اسناد كتاب تفسير على بن ابراهيم قمى است . گفته شده كه اين راوى نامدار و صاحب كتاب ، در مقدمه تفسير خود بر وثاقت همه راويان موجود در كتاب ، شهادت داده است . بنا بر اين ،

  • نام منبع :
    مباني حجيّت آراي رجالي
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1383
    نوبت چاپ :
    اوّل
تعداد بازدید : 44583
صفحه از 255
پرینت  ارسال به