143
مباني حجيّت آراي رجالي

«قال أبوالحسن علي بن ابراهيم الهاشمي القمي» ؛ ۱ ولى بايد گفت اين عبارت بر اين كه گوينده سخن در همه مقدّمه ، على بن ابراهيم است ، دلالت ندارد . همچنين ظهور در اين دارد كه برخى گفته هاى بعد از آن ـ كه درباره ناسخ و منسوخ و محكم و متشابه است ـ از آنِ على بن ابراهيم است . علاوه بر اين ، بر يك نسخه با وجود عدم نقل در ساير نسخه ها نمى توان اعتماد كرد .
ثالثا با تحقيقى كه برخى از صاحب نظران ارائه داده اند ، اصولاً كتاب موجود به عنوان تفسير على بن ابراهيم ، مجموعه اى است كه از برخى روايت هاى منسوب به على بن ابراهيم و روايت هاى منسوب به ابوالجارود زيدى گردآورى شده است . ۲ بنا بر اين ، مجموعه كتاب اصلاً كتاب تفسير على بن ابراهيم نيست تا به سخنى در مقدّمه آن از وى تمسّك جوييم .

6 ـ 1 . كسانى كه محمّد بن احمد بن يحيى اشعرى از آنها نقل كرده و ابن وليد ، استثنا نكرده است

يكى ديگر از عناوين عامى كه ادّعا شده دلالت بر وثاقت افراد ذيل آن عنوان مى كند ، راويانى هستند كه محمّد بن احمد بن يحيى اشعرى از آنها نقل كرده و مورد استثناى محمّد بن حسن بن وليد واقع نشده اند . توضيح اين كه نجاشى در شرح حال محمّد بن احمد بن يحيى بن عمران اشعرى قمى ، از راويان مشهور قرن سوم ، چنين آورده است :
... كان ثقة في الحديث ، إلاّ أنّ أصحابنا قالوا : كان يروى عن الضعفا ويعتمد المراسيل ولا يبالى عمن أخذ وما عليه في نفسه مطعن في شيء وكان محمّد بن

1.همان ، ص۵ (به نقل از نسخه اى كه در ص۱۷ تصحيح كتاب توضيح داده شده و در متن با رمز «ط» مشخص شده است) .

2.كلّيات فى علم الرجال ، ص۳۱۱ .


مباني حجيّت آراي رجالي
142

سوم ، عطف تفسير و بيان كننده دو تعبير ديگر است ؛ ولى اين برداشت ، خلاف ظاهرِ عطف است . ظاهر عطف ، غيريت و تفاوت دو طرف عطف است . شايد بر همين اساس است كه برخى گفته اند عبارت مورد بحث ، دلالتى بر حصر راويان در ثقه ندارد . ۱
ثانيا گوينده اين سخن معلوم نيست كه على بن ابراهيم باشد تا توثيق او براى ما ارزش داشته باشد ؛ بلكه ظاهرا كسى غير از اوست . توضيح اين كه اين سخن در مقدمه كتاب آمده و كسى كه زمام سخن را از اوّل مقدمه طولانى تا آخر آن در دست دارد ، على بن ابراهيم نيست ؛ زيرا پس از پايان مقدمه ، در شروع تفسير كه از تفسير «بسم اللّه الرحمن الرحيم» شروع شده ، آمده است :
أقول : تفسير «بسم اللّه الرحمن الرحيم» . حدّثنى أبو الفضل العباس بن محمّد بن القاسم بن حمزة بن موسى بن جعفر عليه السلام قال حدّثنا أبوالحسن على بن ابراهيم قال حدّثني ... ۲
ظاهر اين است كه نويسنده مقدمه مى گويد : «عبّاس بن محمّد براى من حديث كرد كه على بن ابراهيم حديث كرد كه ...» ؛ يعنى نويسنده مقدمه با يك واسطه از على بن ابراهيم نقلِ حديث مى كند . با اين وصف ، چگونه مى توان ادّعا كرد گوينده يا نويسنده مقدمه اى كه عبارت مورد بحث در آن است ، على بن ابراهيم است؟ حتّى ظاهر اين سخن اين است كه نويسنده مقدمه ، راوى على بن ابراهيم (يعنى عبّاس بن محمّد) هم نيست . هرچند او نيز معلوم نيست در توثيق و تضعيف اعتبارى داشته باشد . ۳
البته در قسمتى از مقدمه از برخى نسخه ها (ونه همه نسخه ها) نقل شده است :

1.بحوث فى علم الرجال ، ص۶۶ ـ ۶۷ .

2.تفسير القمى ، ج ۱ ، ص ۲۷ .

3.كلّيات فى علم الرجال ، ص۳۰۹ (درباره اعتبار اين شخص) .

  • نام منبع :
    مباني حجيّت آراي رجالي
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1383
    نوبت چاپ :
    اوّل
تعداد بازدید : 43996
صفحه از 255
پرینت  ارسال به