2 . جايگاه رجالى بحث حجّيت خبر واحد
همچنان كه در بخش اوّل (تاريخچه مبانى رجالى ...) گذشت ، يكى از روش هاى مهمّى كه كاربرد فراوانى نيز در ارزشيابى سندى احاديث دارد ، استفاده از قول رجاليان درباره هريك از راويان احاديث است . در همان جا نقل شد كه بسيارى اعتماد بر قول رجاليان گذشته را از باب شهادت بر وثاقت يا عدالت يا هر وصف ديگرى براى افراد مى دانند . اگر به هر دليلى از شهادت و قول رجالى علم يا اطمينان حاصل شود ، بدون اشكال به آن عمل مى شود ؛ امّا سخن در جايى است كه چنين علم يا اطمينانى حاصل نشود . اين جاست كه بحث حجّيت خبر واحد در موضوعات يا لا اقل در چنين موضوع خاصّى مطرح مى شود .
خصوصيت اين موضوع (اوصاف راويان از جهت حجّيت خبر آنان) در اين است كه در طريق استنباط و رسيدن به حكم شرع به كار مى آيد . يعنى براى حجّت شدن سند رواياتى كه متكفّل بيان و ابلاغ احكام شرعى هستند ، به كار مى رود .
با وجود آن كه بحث اصلى در اصول فقه ، درباره حجّيت خبر واحد در احكام كلّى شرعى است كه از معصوم عليه السلامنقل مى شود ؛ امّا برخى از اصوليان به تناسب اين محور اصلى ، بحث خبر واحد در موضوعات ، به طور كلّى يا خصوصِ موضوع اوصاف راويان را هم مطرح كرده اند . البته تناسب مطرح كردن اين بحث ، استطرادىِ صِرف هم نيست . در واقع ، برخى از ادلّه اى كه براى حجّيت خبر واحد در اصول فقه مطرح و بررسى شده ، شامل خبر دادن از موضوعات يا موضوع خاصّ اوصاف راويان نيز مى شود . اين ادلّه را تا آن جا كه به بحث فعلى مربوط مى شود ، خواهيم آورد .
از سوى ديگر ، رجاليانى كه درپىِ اثبات يا بررسى حجّيت قول رجاليان پيشين (مانند شيخ طوسى و نجاشى ) در اثبات اوصاف راويان بوده اند ، تلاش كرده اند با داخل كردن قول اين رجاليان در عناوين كلّى (مانند شهادت دو عادل