شمول آنها براى خبر دادن از اوضاع و اوصاف راويان ، ترديد روا نيست . در آيه نبأ آمده است :
يَـأَيُّهَا الَّذِينَ ءَامَنُواْ إِن جَآءَكُمْ فَاسِقُم بِنَبَإٍ فَتَبَيَّنُواْ أَن تُصِيبُواْ قَوْمَام بِجَهَــلَةٍ فَتُصْبِحُواْ عَلَى مَا فَعَلْتُمْ نَـدِمِينَ .۱
موضوع سخن در اين آيه ، نبأ (خبر دادن) است ۲ كه خبر دادن از هر وصف يا حادثه اى را شامل مى شود . بنا بر اين ، به عنوان يكى از مبانى اعتبار قول رجاليان درباره راويان ، قابل بررسى است .
و در آيه اُذُن آمده است :
وَمِنْهُمُ الَّذِينَ يُؤْذُونَ النَّبِىَّ وَيَقُولُونَ هُوَ أُذُنٌ قُلْ أُذُنُ خَيْرٍ لَّكُمْ يُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَيُؤْمِنُ لِلْمُؤْمِنِينَ وَرَحْمَةٌ لِّلَّذِينَ ءَامَنُواْ مِنكُمْ وَالَّذِينَ يُؤْذُونَ رَسُولَ اللَّهِ لَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ .۳
دلالت آيه بر حجّيت خبر واحد (با نقدى كه در آن هست) بدين گونه تقرير شده كه خداوند متعال ، پيامبر خود را از آن جهت كه سخن و خبر مؤمنان را تصديق مى كند ، مورد ستايش قرار داده و آن را در كنار تصديق خداوند سبحان آورده است . ۴ در اين تقرير ، بين خبر مؤمنان كه در اين جا مصداق خبر واحد قلمداد مى شود ، تفاوتى گذاشته نشده است ؛ يعنى شامل خبر دادن از اوصاف و احوال راويان هم مى شود . ۵
امّا سخن در اصل دلالت اين دو آيه بر حجّيت خبر واحد است كه درپى مى آيد .
1.حجرات ، آيه ۶ .
2.درباره اين كه موضوع دقيقاً چيست ، پس از اين دقيق تر سخن خواهيم گفت ؛ ولى در اين جا فراگيرى مورد نظر است .
3.توبه، آيه ۶۱.
4.كفاية الأصول ، ج۲ ، ص۹۶ .
5.شيخ انصارى ، رواياتى را هم در ضمن بحث از آيه اُذُن آورده است كه در همه آنها خبر دادن از اوصاف و احوال اشخاص آمده است و بر خبر دادن از راويان هم قابل انطباق است . (الرسائل ، ص ۸۳ ـ ۸۴)