183
مباني حجيّت آراي رجالي

شمول آنها براى خبر دادن از اوضاع و اوصاف راويان ، ترديد روا نيست . در آيه نبأ آمده است :
يَـأَيُّهَا الَّذِينَ ءَامَنُواْ إِن جَآءَكُمْ فَاسِقُم بِنَبَإٍ فَتَبَيَّنُواْ أَن تُصِيبُواْ قَوْمَام بِجَهَــلَةٍ فَتُصْبِحُواْ عَلَى مَا فَعَلْتُمْ نَـدِمِينَ .۱
موضوع سخن در اين آيه ، نبأ (خبر دادن) است ۲ كه خبر دادن از هر وصف يا حادثه اى را شامل مى شود . بنا بر اين ، به عنوان يكى از مبانى اعتبار قول رجاليان درباره راويان ، قابل بررسى است .
و در آيه اُذُن آمده است :
وَمِنْهُمُ الَّذِينَ يُؤْذُونَ النَّبِىَّ وَيَقُولُونَ هُوَ أُذُنٌ قُلْ أُذُنُ خَيْرٍ لَّكُمْ يُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَيُؤْمِنُ لِلْمُؤْمِنِينَ وَرَحْمَةٌ لِّلَّذِينَ ءَامَنُواْ مِنكُمْ وَالَّذِينَ يُؤْذُونَ رَسُولَ اللَّهِ لَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ .۳
دلالت آيه بر حجّيت خبر واحد (با نقدى كه در آن هست) بدين گونه تقرير شده كه خداوند متعال ، پيامبر خود را از آن جهت كه سخن و خبر مؤمنان را تصديق مى كند ، مورد ستايش قرار داده و آن را در كنار تصديق خداوند سبحان آورده است . ۴ در اين تقرير ، بين خبر مؤمنان كه در اين جا مصداق خبر واحد قلمداد مى شود ، تفاوتى گذاشته نشده است ؛ يعنى شامل خبر دادن از اوصاف و احوال راويان هم مى شود . ۵
امّا سخن در اصل دلالت اين دو آيه بر حجّيت خبر واحد است كه درپى مى آيد .

1.حجرات ، آيه ۶ .

2.درباره اين كه موضوع دقيقاً چيست ، پس از اين دقيق تر سخن خواهيم گفت ؛ ولى در اين جا فراگيرى مورد نظر است .

3.توبه، آيه ۶۱.

4.كفاية الأصول ، ج۲ ، ص۹۶ .

5.شيخ انصارى ، رواياتى را هم در ضمن بحث از آيه اُذُن آورده است كه در همه آنها خبر دادن از اوصاف و احوال اشخاص آمده است و بر خبر دادن از راويان هم قابل انطباق است . (الرسائل ، ص ۸۳ ـ ۸۴)


مباني حجيّت آراي رجالي
182

اهل ذكر مى دانند» است و يا حاصل تفقّه در دين است كه باعث حَذَر مى شود . در آيه نَفْر مى خوانيم :
فَلَوْلاَ نَفَرَ مِن كُلِّ فِرْقَةٍ مِّنْهُمْ طَـآلـءِفَةٌ لِّيَتَفَقَّهُواْ فِى الدِّينِ وَ لِيُنذِرُواْ قَوْمَهُمْ إِذَا رَجَعُواْ إِلَيْهِمْ لَعَلَّهُمْ يَحْذَرُونَ .۱
دستْ مايه استدلال با وجوه مختلف آن در اين آيه ، خبر دادن طايفه اى است كه انذار مى دهند و بر اثر انذار ، از آنان اميد «حذر» مى رود ۲
.
حذر و اِنذار در اين آيه ، مربوط به خبر دادن از معارف اسلامى است ، نه اوصاف و احوال راويان ؛ چرا كه بيان اوصاف و احوال راويان ، لااقل مستقيماً به حذر و انذار مربوط نمى شود و اصولاً چنين خبرهايى از مفاد اين آيه ، تداعى و ظهور عرفى ندارد . همچنين در آيه كتمان ـ كه نمونه هايى چند از مفاد آن را مى توان در قرآن يافت ـ ۳ آمده است .
إِنَّ الَّذِينَ يَكْتُمُونَ مَآ أَنزَلْنَا مِنَ الْبَيِّنَـتِ وَ الْهُدَى مِنم بَعْدِ مَا بَيَّنَّـهُ لِلنَّاسِ فِى الْكِتَـبِ أُوْلَـلـءِكَ يَلْعَنُهُمُ اللَّهُ وَ يَلْعَنُهُمُ اللَّـعِنُونَ .۴
شبيه به همين بيان پيش گفته در اين جا نيز فراگيرى خبر دادن از اوصاف و احوال راويان تداعى و ظهور عرفى را ندارد . اين امر در مورد آيه سؤال نيز صدق مى كند كه در آن آمده است :
وَ مَآ أَرْسَلْنَا قَبْلَكَ إِلاَّ رِجَالاً نُّوحِى إِلَيْهِمْ فَسْـ?لُواْ أَهْلَ الذِّكْرِ إِن كُنتُمْ لاَ تَعْلَمُونَ .۵
امّا اگر دلالت دو آيه نبأ و اُذُن بر اصل حجّيت خبر واحد ، تمام باشد ، در

1.توبه ، آيه ۱۲۲ .

2.كفاية الأصول ، ج ۲ ، ص ۹۲ .

3.ر .ك : بقره ، آيه ۱۴۶ و ۱۷۴ ؛ نساء ، آيه ۳۷ و ... .

4.بقره ، آيه ۱۵۹ .

5.انبياء ، آيه ۷ . نيز ، ر .ك : نحل ، آيه ۴۳ .

  • نام منبع :
    مباني حجيّت آراي رجالي
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1383
    نوبت چاپ :
    اوّل
تعداد بازدید : 44866
صفحه از 255
پرینت  ارسال به