189
مباني حجيّت آراي رجالي

به هر تقدير ، وجه استدلال به اين روايت ، چنين است كه در آن ، قبول قول ثقه موردتأييد و تعليل قرار گرفته است . اين تعليل ، عموميت دارد و مى تواند شامل پذيرش و حجّيت قول ثقه در خبر از اوصاف و احوال راويان نيز باشد و خصوص مورد كه ظاهرا نقل احكام از معصوم عليه السلام است ، نمى تواند عموم تعليل را بزند . به علاوه ، خبر دادن از اوصاف و احوال روايان نيز در طريق اثبات احكام كلّى به كار مى آيد . ۱

دوم : روايت يونس بن يعقوب

روايت ديگرى كه در اثبات حجّيت خبر واحد درباره اوصاف و احوال راويان مورد استدلال واقع شده ، روايت يونس بن يعقوب است . اين روايت از رجال الكشى نقل شده ؛ ۲ ولى افراد مذكور در سند آن ، قابل اعتمادند . متن روايت چنين است :

۰.عن يونس بن يعقوب ، قال : كنّا عند أبي عبد اللّه عليه السلام فقال : أ ما لكم من مفزع أ ما لكم من مستراح تستريحون إليه ما يمنعكم من الحارث بن المغيرة النصري .

۰.از يونس بين يعقوب نقل است كه مى گويد : نزد امام صادق عليه السلام بوديم . فرمود : آيا براى شما فريادرسى نيست؟ آيا پناهگاهى كه در آن به آرامش برسيد ، وجود ندارد؟ چه چيز شما را از [ مراجعه به ] حارث بن مغيره نصرى باز مى دارد؟

گفته اند اين تعابير ، كنايه از اين است كه مى توان براى رفع هرگونه اشكالى و تنگنايى براى به دست آوردن حكم كلّى الهى به كسانى مثل حارث بن مغيره نصرى مراجعه كرد . از جمله اين تنگناها ، بررسى رجالى راويان سندهاى روايت هايى است كه حكم كلّى را به ما مى دهند . پس مى توان براى به دست آوردن حال راويان

1.ر .ك : همان ، ص۵۵۸ .

2.جامع أحاديث الشيعة ، ج۱ ، ص۲۷۵ .


مباني حجيّت آراي رجالي
188

آخذ وقول من أقبل؟ ؛ با چه كسى سروكار داشته باشم يا از چه كسى دانش [ دينى ]خود را فراگيرم و سخن چه كسى را بپذيرم؟» . امام عليه السلام در پاسخ مى فرمايد :

۰.العمري ثقتي فما أدّى اليك عنّي فعنّي يو?ّى وما قال لك عنّي فعنّي يقول . فاسمع له وأطع فإنّه الثقة المأمون . ۱

۰.عَمْرى ، مورد وثوق من است . پس هر چه از من به تو مى رسانَد ، از من گرفته و مى گويد ، و هر چه از من نقل مى كند ، از جانب من مى گويد . به سخن او گوش كن و از او پيروى نما ؛ زيرا او ثقه و امين است .

به دنبال همين روايت ، شبيه به عبارت هاى فوق از امام حسن عسكرى عليه السلامدرباره عَمْرى و پسر او نقل شده است :

۰.العمري وابنه ثقتان فما ادّيا إليك عنّي فعنّي يؤدّيان وما قالا لك فعنّي يقولان فاسمع لهما واطعهما ، فانّهما الثقتان المأمونان . ۲

۰.عمرى و فرزند او ثقه اند . پس هر چه از من به شما مى رسانند ، از من است (درست مى گويند) و هر سخنى از من نقل مى كنند ، به گوش گير و پيروى كن ؛ زيرا اين دو ثقه و امين اند .

خصوصيت اين قسمت از روايت اين است كه در تعليل نخست آن (العمرى وابنه ثقتان) ، مطلقِ ثقه بودن ، معيار قرار گرفته است ، برخلاف قسمت اوّل كه در آن ، تعبير «ثقتى» به كار رفته است . در اين تعبير ، ممكن است گفته شود چيزى بيش از مطلق وثاقت ، معيار است ؛ يعنى مورد وثوق و اطمينان بودن براى امام معصوم عليه السلام ؛ چرا كه وثاقت در اين تعبير به امام معصوم نسبت داده شده است .ر .ك : مباحث الأصول ، ص 495 و 502 (الجزء الثانى من القسم الثانى) . البته در قسمت اوّل هم با عبارت «فإنه الثقة المأمون» ، مطلق ثقه را معيار قرار داده و اين اشكال را ندارد ؛ يعنى همان تعبيرى كه در ذيل قسمت دوم هم آمده است .

1.جامع أحاديث الشيعة ، ج۱ ، ص۲۷۰ .

2.همان جا .

  • نام منبع :
    مباني حجيّت آراي رجالي
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1383
    نوبت چاپ :
    اوّل
تعداد بازدید : 44808
صفحه از 255
پرینت  ارسال به