199
مباني حجيّت آراي رجالي

در اين جا بايد دانست اوّلاً اگر استدلال فوق بر شرطيت عدالت تمام بود ، شامل خبر دادن (هم در احكام و هم در موضوعات) مى شد ؛ زيرا چنان كه قبلاً گفتيم ، آيه نبأ از ادلّه اى است كه بر فرض تمام بودن ، هم شامل خبر دادن از احكام مى شود و هم موضوعات . امّا در مباحث گذشته اشاره شد كه دلالت آيه شريف بر حجّيت خبر واحد ، تمام نيست .
ثانيا غالب محقّقان متأخّر كه سيره عقلا را دليل عمده در حجّيت خبر واحد مى دانند ، موطن آن را خبر ثقه مى دانند . ثقه عرفا و عقلاً يعنى كسى كه از دروغگويى پرهيز مى كند ، چه واجد شرط عدالت باشد و چه نباشد . ۱ همچنين در رواياتى كه به آنها تمسّك شده است ، بويژه رواياتى كه قبلاً به عنوان روايات عام (خبر دادن در احكام و موضوعات) آورديم ، خبر دادن ثقه يا مأمون و مانند اينها اخذ شده ۲ و شرط عدالت نيامده است . بنا بر اين ، از جهت ادلّه عام حجّيت خبر واحد ، عدالتْ شرط نيست و وثاقت ، كافى است .
همچنان كه اگر دلالت آيه تمام بود ، نفى شرط تعدّد هم از آن به دست مى آمد ؛ زيرا اطلاق مفهوم ، شامل جايى كه يك نفر عادل خبر دهد نيز مى شود و خبر او را حجّت مى گرداند. ۳

ب ـ شرايط اختصاصى حجّيت خبر واحد در موضوعات

همه شرايط پيش گفته در حجّيت خبر واحد ، براى حجّيت خبر واحد در موضوعات نيز لازم است ؛ امّا در موضوعات ، شرط ديگرى هم علاوه بر اين شرايط ، مورد بحث واقع شده است و آن عبارت است از لزوم تعدّد راوى ، يعنى بيشتر از يك نفر بودن خبر دهنده .

1.ر . ك : الرسائل ، ص۱۰۰ ، كفاية الأصول ، ج۲ ، ص۹۸ ، فوائد الأصول ، ج۳ ، ص۱۹۴ ، مصباح الأصول ، ج۲ ، ص۲۰۰ ، مباحث الأصول ، ص۵۷۷ به بعد (الجزء الثانى من القسم الثانى) .

2.ر . ك : الرسائل ، ص۸۸ ، مباحث الأصول ص۵۷۷ به بعد (الجزء الثانى من القسم الثانى) .

3.همين استدلال است كه مى تواند مستند فتوا يا منشأ احتياط برخى فقها در معيار قرار دادن «عدل واحد» باشد . (ر . ك : جواهر الكلام ، ج ۶ ، ص ۱۷۱ ؛ عروة الوثقى ، ج ۱ ، ص ۴۴ ، ۴۶ و ۷۳)


مباني حجيّت آراي رجالي
198

چند برخى از مقدّمات استدلال خود را امور حسّى قرار دهد ، خبر او حدسى است ؛ اما خبر حسّى جايى است كه از روى مشاهده ، گوش دادن و مانند اينها واقعه اى را دريابد و درباره آن خبر دهد .
دليل اين شرط را عدم شمول ادلّه حجّيت نسبت به خبر حدسى ذكر كرده اند . يعنى هم سيره عقلا و هم ادلّه روايى قابل استدلال ، درباره خبر حسّى قابل استدلال است . البته سيره عقلا درباره رجوع جاهل به عالم هم هست كه درآن جا علم حدسى عالم هم موضوع حجّيت است ؛ ولى سخن در سيره عقلا درباره خبر دادن است . درباره روايات نيز ـ چنان كه قبلاً اشاره شد ـ تعليل به امور عقلايى شده است . مثلاً درباره عَمرى و فرزند او آمده است : «فإنّهما الثقتان المأمونان» و درنتيجه ، شامل خبر حدسى نمى شود . ۱
5 . شرط ديگر ، داشتن عدالت است . شهيد ثانى در الدراية مى گويد كه دانشمندان اسلامى ، عدالت راوى را براى قبول روايت او لازم مى دانند . دليل آنها عدم حجّيت خبر واحد فاسق است كه در «آيه نبأ» آمده است . طبق اين آيه شريف ، عدم فسق راوى ، شرط پذيرش و حجّيت نقل اوست و در صورت عدم آگاهى از اين شرط ، ناآگاهى به مشروط (يعنى خبر حجّت) حاصل مى شود و لازم است حكم به عدم حجّيت داده شود تا اين كه آگاهى از شرط ، حاصل شود ؛ ۲ ولى شهيد ، خود اين استدلال را رد مى كند . وى مى گويد مقتضاى آيه شريف ، اين است كه فسق ، مانع از حجّيت است . پس وقتى حال راوى را ندانيم ، نمى توانيم به فسق او حكم بدهيم و درنتيجه ، نقل او را غير معتبر بدانيم ، در حالى كه اصل اوّلى در مورد هر مسلمانى ، عدم فسق است . سپس مى گويد كه شيخ طوسى(ره) در بسيارى از موارد ، خبر غير عادل را معتبر دانسته است . ۳

1.ر . ك : مباحث الأصول ، ص۵۹۵ ـ ۵۹۷ (الجزء الثانى من القسم الثانى) .

2.الدراية ، ص۶۵ .

3.همان جا .

  • نام منبع :
    مباني حجيّت آراي رجالي
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1383
    نوبت چاپ :
    اوّل
تعداد بازدید : 44649
صفحه از 255
پرینت  ارسال به