گفتار دوم : جايگاه اعتبار قول اهل خبره در مبانى رجالى
يكى از معيارهاى قابل بحث در اثبات حجّيت و اعتبار آراى رجالى ، حجّيت قول اهل خبره است . اگر اوّلاً قول اهل خبره را حجّت بدانيم و ثانيا رأيى از آراى رجالى را مصداق آن قلمداد كنيم ، در اين صورت ، براى معتبر بودن آن رأى ، صغرا و كبراى منطقى چيده ايم . از اين رو ، قول اهل خبره به عنوان يك مبنا در مبانى آراى رجالى قابل بحث و پيگيرى است .
براى پيگيرى اين مبنا ، چهار مرحله را در اين جا خواهيم پيمود : اوّل ، بررسى و ارائه معناى اهل خبره ؛ دوم ، اصل حجّيت و اعتبار شرعى آن ؛ سوم ، شرايط حجّيت آن ؛ و در مرحله چهارم ، تطبيق و كاربرد اين مبنا در رجال .
1 . معناى اهل خبره
تركيب اهل خِبره در استعمالات لغوى و عرفى ، به متخصّص در هر دانش و فنّى اشاره دارد . خبير بودن يا اهل خبره بودن ، در مورد كسى به كار مى رود كه از موضوعى آگاهى تخصّصى داشته باشد . در المنجد ، خُبْره (به ضم اول) و خِبره (به كسر اول) ، مصدر براى اين معنا معرّفى شده است ؛ شناخت چيزى به حقيقت و كنه آن . ۱ همان جا «خُبراء» جمع «خبير» را اصطلاحى دانسته كه براى كارشناسان محاكم در زمينه هاى مختلف به كار مى رود . ۲
اصوليانى كه بحث اهل خبره را به عنوان يك مبنا در حجّيت «قول لغوى» براى تعيين ظواهر الفاظ مطرح كرده اند ، آن را به همين معناى ياد شده گرفته اند . شيخ انصارى رحمه الله در بحث ياد شده ، «اهل خبره» را بر اين گفته از محقّق سبزوارى تطبيق مى دهد :