211
مباني حجيّت آراي رجالي

با وجود اين ، عقلا از عدم حجّيت قول در امور حدسى ، آن مواردى را كه حدس در آنها متوقّف بر خبرويت و تخصّص است و عادتا همه نمى توانند تخصّص آن را داشته باشند ، استثنا كرده اند . گويا انسداد عرفى آگاهى و علم براى همه به عنوان حكمت ، باعث شده كه در اين موارد ، به قول حدسى براى كسى كه از تخصّص و خبرويت برخوردار نيست ، اعتبار بخشيده شود . ۱
بنا بر اين تحليل ، حدسى بودن در اعتبار قول اهل خبره ، اصالت و شرطيتى ندارد ؛ بلكه استثنايى است از حسّى بودن . پس اگر اهل خبره در جايى بر اساس حسّ خود خبر دهند ، اين باعث نفى حجّيت سخن آنها نمى شود . البته شرط وثاقت ، لازم است .
با تحليل فوق ، تكليف شرط حصول وثوق كه قبلاً گفته شد نيز روشن مى شود . اگر اين شرط را درباره اصل حجّيت خبر واحد لازم دانستيم ، در اين جا هم لازم است . قبلاً در اين باره سخن گفتيم .
بنا بر اين ، حاصل سخن در شرايط حجّيت قول اهل خبره اين است كه همان شرايط حجّيت خبر واحد را دارد ، غير از اين كه شرط حسّى بودن مورد در آن لازم نيست . همچنان كه شرط ديگرى هم از لا به لاى مباحث فوق به دست مى آيد و آن اين كه قول اهل خبره ، تنها براى غير اهل آن خبرويت حجّت است ؛ زيرا در مورد كسى كه خود اهل آن خبرويت است ، رجوع جاهل به عالم ، صدق نمى كند .

4 . تطبيق و بررسى قول اهل خبره در مبانى رجالى

در آغاز اين بحث ، صغرا و كبراى منطقى اى را مطرح كرديم كه در صورت تمام بودن آنها ، نتيجه ، حجّيت آراى رجالى خواهد بود . كبراى اين استدلال با شرايطى كه گذشت ، ثابت شد . در واقع ، هدف اين پژوهش نيز بررسى كبراها و كلّياتى از اين

1.بحوث فى الأصول ، ج۴ ، ص۲۹۷ .


مباني حجيّت آراي رجالي
210

دانسته است . وى مى گويد : بناى عقلا در جايى بر پايه تعبّد نهاده نشده است . بنا بر اين ، براى اعتبار آن معيار ، حصول وثوق از قول اهل خبره است ، هر چند شرايط شهادت هم وجود نداشته باشد . ۱
يكى ديگر از اصوليان ، شرط ديگرى در اعتبار قول اهل خبره گذاشته اند . وى مى گويد :
رجوع به اهل خبره در جايى است كه مورد رجوع از امور حدسى باشد كه احتياج به اعمال نظر و رأى دارد ، نه در امور حسّى كه نظر و رأى [ علمى ]دخالت ندارد . ۲
يعنى درست عكس اين شرط در حجّيت خبر واحد كه قبلاً گذشت . بر اين شرط ، برخى از اصوليان خُرده گرفته و گفته اند : حدسى بودن ، عامل كاهش ارزش خبر دادن مى شود . در اين صورت ، چگونه مى توان پذيرفت كه خودِ معيار و عامل اصلى در حجّيت عقلايى در قول اهل خبره باشد كه بر كاشفيت و طريقيت نهاده شده است؟ يعنى عامل ضعف و نفى حجّيت ، چگونه مى تواند عامل و شرط حجّيت قرار داده شود؟
واقعيت اين است كه عقلا بر حسب فطرت خود ، ابتدا بنا را بر حجّيت خبر ثقه در امور حسّى قرار داده اند . چون احتمال خطا در اين امور به واسطه اصالت عدم خطا در حس ، و احتمال دروغ گفتن هم با وثاقت نفى مى شود ؛ امّا در امور حدسى وثاقت خبر دهنده ، فقط دروغ گفتن را منتفى مى سازد و احتمال خطا در حدس باقى است و نمى توان اين احتمال را با اصالت عدم خطا منتفى دانست ؛ زيرا موضوع اين اصل امور حسّى است كه خطا در آن كم است ، نه امور حدسى كه خطا در آن زياد است .

1.فوائد الأصول ، ج۳ ، ص۱۴۲ .

2.مصباح الأصول ، ج۲ ، ص۱۳۱ .

  • نام منبع :
    مباني حجيّت آراي رجالي
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1383
    نوبت چاپ :
    اوّل
تعداد بازدید : 43914
صفحه از 255
پرینت  ارسال به