213
مباني حجيّت آراي رجالي

شواهد و دلايل مفصّل ، ثابت كرديم اظهار نظرهاى كسانى مانند شيخ طوسى و نجاشى از باب كارشناسى و خبرويت است . ۱
در اين جا ، با توجّه با تحليلى كه از رابطه حجّيت قول اهل خبره و حجّيت خبر ثقه در محسوسات و ملحقات آن ارائه كرديم ، مى توان نكته ديگرى هم افزود . در تحليلى كه اخيرا از مرحوم شهيد صدر نقل كرديم ، حجّيت عقلايى قول اهل خبره از توابع و پيامدهاى حجّيت خبر واحد در محسوسات است . بنا بر قول كسانى مانند شيخ طوسى و نجاشى ، هر چند از باب حجّيت ، قول اهل خبره حجّت است ؛ ولى منافاتى ندارد اينان به عنوان كارشناس و خبره ، گاهى هم بر پايه حسّ خود اظهارنظر كنند . اصولاً كارشناسان در هر رشته اى اطّلاعات و آگاهى هاى كارشناسانه خود را از برآيند محسوسات ، معقولات و اعمال نظرهاى مضبوط خود به دست مى آورند .
2 . پس از اين كه دانستيم اظهارنظرهاى كسانى مانند نجاشى و شيخ طوسى از باب خبرويت است ، اين پرسش پيش مى آيد كه در اين خبرويت ، نيازمند چه نوع اطّلاعات و آگاهى هايى هستند؟ اگر فقط در محسوسات با خبر سروكار داشتيم ، طبعا به چيزى غير از احساس و شرايط تحمّل و اداى خبر ، نياز نداشتيم ؛ ولى در خبرويت ، آگاهى هاى متعدّدى نياز است . براى اين كه بتوان راوى را از جهت نقل روايات مورد تأييد قرار داد ، آگاهى هايى از اين دست مورد نياز است : تاريخ زندگانى او ، نوع رواياتى كه نقل مى كند ، اوضاع و احوال اجتماعى زمان او و اين كه در چه جريان ها و طيف هاى اجتماعى قرار داشته است ، چگونگى رابطه او با اهل بيت عليهم السلام ، كسانى كه از او نقل حديث كرده اند ، از چه كسانى نقل حديث كرده است ، آرا و عقايد كلامى او چگونه بوده است و ...
روشن است كه نمى توان در مورد همه روايان و بلكه غالب آنها ، به همه اين

1.ر .ك : ۴۸ به بعد .


مباني حجيّت آراي رجالي
212

قبيل است كه به عنوان مبانى و آراى رجالى مطرح مى شود . امّا اين هدف با بررسى نسبت اين كبراها به صغراهاى رجالى آن تكميل مى شود . اگر اين نسبت در هيچ احتمال يا قولى وجود نداشته باشد طرح آن مبنا ، كارى بيهوده است ؛ چون در واقع ، رابطه اى با رجال نخواهد داشت .
امّا قول اهل خبره به عنوان يك مبنا براى اعتبار يافتن آراى رجالى مطرح شده است . مرحوم مامقانى اين مبنا را در كنار مبانى ديگرى مانند شهادت و مطلق نبأ و خبر آورده است . ۱ ادّعاى كسى كه قول اهل خبره را مبناى حجّيت رأى رجالى مى داند ، اين است كه رجاليان ، اهل خبره اند . بنا بر اين ، قول آنها براى كسانى كه چنان خبرويت و تخصّصى در رجال ندارند ، حجّت است . براى بررسى و موشكافى بيشتر در اين باره ، نكات زير ارائه مى شود :
1 . اظهارنظر درباره راويان از جهت اعتماد و عدم اعتماد بر نقل آنها يك كار تخصّصى و كارشناسانه است . درست است كه گزارش دادن از صفات معمولى و عاميانه افراد (مانند رنگ پوست ، قد ، مو ، چاقى و لاغرى) بيش از حس يا قريب به حس به چيز ديگرى نياز ندارد ؛ امّا وثاقت در روايت و نقل ، آن هم نقل احكام و حتى موضوعات شرعى ، دقيق تر از آن است كه چنين ساده انگاشته شود . ممكن است اين پيچيدگى براى كسانى كه هم عصر با راوى اند يا حتى نزديك به عصر او هستند ، چندان شدّتى نداشته باشد و يا هم تراز با ساير صفات معمولى و عاميانه انگاشته شود ؛ امّا پيچيدگى قطعى وقتى است كه اظهارنظر درباره راويان را از زبان كسانى بشنويم كه حدّاقل چند نسل با راوى فاصله دارند .
در اين فرض كه اكنون عملاً در رجال با آن سروكار داريم ، نمى توانيم اظهارنظر رجالى را صرفا بر پايه حسّ اظهارنظر كننده بپذيريم . اين بحث را يك بار ديگر در اين تحقيق در بخش تاريخچه آراى رجالى مطرح كرديم و با تمسّك جُستن به

1.تنقيح المقال ، ج۱ ، ص۱۸۳ .

  • نام منبع :
    مباني حجيّت آراي رجالي
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1383
    نوبت چاپ :
    اوّل
تعداد بازدید : 44576
صفحه از 255
پرینت  ارسال به