مورد اجماع باشد ... و شاذ نادرى كه بين اصحاب تو مشهور نيست ، رها مى گردد ؛ چرا كه آنچه مورد اجماع است ، قابل ترديد نيست .
در ادامه اين روايت نيز فرض مشهور بودن هر دو خبر آمده است . ۱ در وجه استدلال به اين روايات براى حجّيت شهرت گفته اند : اوّلاً مراد از «مجمع عليه» مشهور است ؛ زيرا مقابل آن «ليس بمشهور» آمده است . ثانيا از «مجمع عليه» ، نفى ريب شده است . اين تعبير در مقام تعليل نشان مى دهد كه شهرت در روايت ، يعنى آنچه مورد روايت است ، خصوصيتى ندارد . پس هر مشهورى ، به هرچه تعلّق گرفته باشد ، قابل «ريب» نيست . نفى ريب ، كنايه از حجّت بودن است . شيخ انصارى پس از نقل اين استدلال ، آن را به ضعف سند در دو روايت و عدم وجاهت الغاى خصوصيت از مورد ، رد مى كند . ۲ او در توضيح ردّ دوم ، مثال جالبى دارد . مى گويد اگر گفته شود : آن مسجدى را بيشتر دوست دارم كه اجتماع مردم در آن ، فزون تر است ، نمى توان از اين سخن ، به طور عام و فراگير ، محبوبيت هر مكانى را كه مردم در آن بيشتر هستند ، به دست آورد ، چه مسجد و چه غير مسجد .
در اين جا نيز مورد سخن ، روايت است كه در آن ، شهرت روايى ملاك قرار گرفته است . نمى توان گفت : پس هر شهرتى ، چه در مورد روايت و چه در غير آن ، حجّت است . ۳
اين دليل نيز با توضيحى كه در دليل اوّل گذشت ، قابل انطباق بر مبانى رجالى است .
3 . آيه نبأ . دليل ديگر در اثبات حجّيت شهرت ، تعليلى است كه در آيه نبأ آمده است . اين آيه را قبلاً در شمار ادلّه حجّيت خبر واحد به اختصار بررسى كرديم . در اين آيه شريف آمده است :
أَن تُصِيبُواْ قَوْمَام بِجَهَــلَةٍ فَتُصْبِحُواْ عَلَى مَا فَعَلْتُمْ نَـدِمِينَ .۴