آنچه درپى مى آيد، گزارشى تحليلى است از مبانى اى كه در اين آثار، براى نقد و ارزشگذارى راويان حديث، بر آنها تكيه شده است :
1. صحابى بودن
معروف ترين و اساسى ترين مبناى رجالى اهل سنّت، صحابى بودن راوى است. در واقع، وقتى در سند حديث به راوى اى برسند كه ثابت شود از طبقه صحابه است، غالبا بر آن تكيه مى كنند و حديث او را معتبر مى شمرند. از همين روست كه مباحث فراوانى درباره صحابيان، عدالت آنها و نقض و اِبرام ادلّه اعتماد بر آنها در آثار رجالى اهل سنّت به چشم مى خورد. برخى از صاحب نظران متقدّم رجال اهل سنّت در تعريف «صحابى» گفته اند:
هر كس يك سال، يك ماه، يك روز يا يك ساعت با پيامبر خدا همراهى و مصاحبت داشته يا حتّى ايشان را يك بار ديده باشد، از صحابيان به شمار مى آيد و ارزش صحابى بودن او به مقدار مصاحبت او با آن حضرت بستگى دارد. ۱
شبيه به همين تعريف از بخارى و ديگران نقل شده است؛ ۲ امّا اشكالات و ايراداتى بر اين تعريف ها از اين جهت كه بتوانند معيار درستى براى اعتماد و اعتبار باشد، وارد است. از اين رو، برخى از رجاليان متأخّرتر تلاش كرده اند با اصلاح تعريف، معيار اعتماد و اعتبار را معقول تر و پذيرفتنى تر سازند. در همين راستا گفته اند صحابى كسى است كه در حال مسلمان بودن ، پيامبر اكرم را ، ملاقات كرده باشد و بر اسلام از دنيا رفته باشد. ۳
1.الكفاية فى علم الرواية، ص۶۹ (به نقل از احمد بن حنبل).
2.أصول الحديث، محمّد عجاج الخطيب، ص۳۸۵. در همين منبع (تا ص۳۸۹) ساير تعاريف درباره صحابيان آمده است.
3.شرح التبصرة والتذكرة، زين الدين العراقى ، ج۳، ص۳.