شود؛ چرا كه مردم مكلّف نيستند از ديگران آنچه را كه پنهان است، بشناسند؛ بلكه فقط مكلّف اند بر ظاهر آنها برانند. ۱
برخى از رجاليان بر اين مبنا خُرده گرفته اند و گفته اند اين مبنا براى راويان مشهور، قابل قبول است ؛ امّا راويان مجهولى كه فقط اشخاص ضعيف از آنها نقل حديث كرده اند، نمى توانند طبق اين مبنا عادل تلقّى شوند. ۲
به هر حال ، بر اساس اين مبنا ، بسيارى از راويان حديث اهل سنّت ، توثيق شده اند و در كتاب هاى رجالى مدوّن، در شمار كسانى كه مورد اعتمادند، قرار گرفته اند.
3. اقوال متقدّمان رجالى
يكى ديگر از مبانى رجالى معمول نزد اهل سنّت، قول رجاليان متقدّم است. يوسف بن زكى، صاحب كتاب تهذيب الكمال (معروف به مِزّى)، منابع رجالى خود را «اقوال ائمه جرح و تعديل» اعلام كرده است. او مراد خود را از ائمه جرح و تعديل، رجاليان و مورّخان بزرگ متقدّم بر شمرده است و از چهار نفر نام مى برد : ابن ابى حاتم رازى، صاحب كتاب الجرح والتعديل، عبد اللّه بن عدى جرجانى، صاحب كتاب الكامل، خطيب بغدادى، صاحب كتاب تاريخ بغداد، و ابن عساكر دمشقى، صاحب كتاب تاريخ دمشق. ۳سپس شش منبع متأخّرتر هم از رجاليان اهل سنّت ذكر مى كند. ۴ ظاهرِ معرّفى اين منابع در آغاز كتاب، اعتبار آنها نزد مؤلّف است. اين اعتبار، حدّاقل در مواردى كه تعارضى بين اين منابع با هم نباشد و يا قرائن معتبرى بر خلاف آنها وجود ندارد، قابل تأكيد است.