براى بزرگداشت پيامبر صلى الله عليه و آله، دروغ را دشمن مى دارد و سخن پيامبر اكرم را فراموش نكرده است؛ بلكه آنچه را شنيده، همان طور كه بوده، حفظ كرده، نقل مى كند، نه چيزى كم و نه چيزى زياده از آن. ناسخ و منسوخ را هم مى داند و به ناسخ عمل مى كند و منسوخ را رد مى كند. ۱
اين روايت با وجود خدشه اى كه در سند دارد، ۲نزد شيعه دستْ مايه اى تاريخى براى يافتن منشأ نقد و بررسى رجال است .
مبانى پذيرش خبر راوى، در شرايطى آمده است كه براى دسته چهارم از راويان حديث پيامبر اكرم ، ارائه شده است. طبق اين شرايط، راوى بايد اوّلاً تعمّدى بر كذب نداشته باشد، بلكه از آن بپرهيزد؛ ثانيا فراموشكار نباشد؛ ثالثا بدفهم نباشد و سوء برداشت نكند؛ رابعا آن قدر در احاديث و گفته هاى معصوم عليه السلام ممارست داشته باشد كه «ناسخ» را از «منسوخ» و «عام» را از «خاص» ۳ بازشناسد. البته شرط چهارم ـ چنان كه در روايت آمده ـ براى مرتبه عمل است؛ يعنى عمل كردن به يك روايت بايد با لحاظ ساير روايات و نوع دخالتى كه مى توانند در مسئله داشته باشند، صورت گيرد؛ ولى از اين شرط گذشته، ساير شرايط را مى توان چنين خلاصه كرد كه راوى بايد مأمونِ در نقل باشد، هم از جهت اين كه دروغ نگويد و از آن بپرهيزد و هم از جهت اين كه ذهن، فكر و حافظه سالمى داشته باشد، به گونه اى كه سهوا يا نادانسته،
1.همان، ص۶۲ ـ ۶۴.
2.در سند روايت ابان بن ابى عيّاش وجود دارد كه شيخ طوسى(ره) او را تضعيف كرده است . (رجال الطوسى، ص۱۰۶، ضمن اصحاب امام باقر عليه السلام)
3.در ادامه همان روايت به عام و خاص سخن پيامبر صلى الله عليه و آله هم اشاره شده است (الأصول من الكافي، ص۶۳). ولى از آن جا كه سند روايت، فقط از جهت ابان بن ابى عيّاش مخدوش است و از طرف ديگر، وى در سلسله سندْ راوى نزديك به عصر صدور است، بنا بر اين، روايت از جهت تاريخى ارزش خود را حفظ مى كند؛ يعنى لااقل از زمان اين راوى (اگر فرض كنيم او روايت را ساخته يا به اشتباه نقل كرده) كه به قول شيخ طوسى(ره) از تابعيان بوده، اين روايت در منابع روايى شيعه موجود بوده است و مى توانسته دستْ مايه اى براى نقد و ارزشيابى حديث باشد.