59
مباني حجيّت آراي رجالي

ثانيا خبرويت در رجال ، مانند هر علم ديگرى قابل درك است . مجتهد در فقه و احكام شرع ، ممكن است به رجالى به عنوان خبره و كارشناس در علم رجال مراجعه كند و از اين جهت ، سخن او را حجّت بداند ، چنان كه به قول لغوى ، نحوى و مانند آنها مراجعه مى كند . احتمال اين معنا هم در ردّ اين استدلال ، كافى است .
4 . حالت شك در اين كه اِخبار رجالى از روى حدس است يا حس . ۱ پاسخ اين دليل در نقد صاحب نظر پيش گفته گذشت .
حاصل سخن اين كه دوره سوم از مبانى رجالى را به شاخصيّت شيخ طوسى و نجاشى ، دوره پيدايى اجتهاد و خبرويت در رجال مى دانيم كه گاهى همراه با نقل شهادت و خبر از رجاليان پيشين هم بوده است.

4 . دوره نقل اجتهادهاى قدما و اجتهادهاى جديد

پذيرش اندكى مسامحه در تدوين و تقسيم دوره هاى تاريخى در همه علوم و از جمله علم رجال ، بويژه با عنايت به مبانى آن ، به نظر اجتناب ناپذير مى آيد . با اين فرض ، به نظر مى رسد بر اساس آثار موجود ، سرآغاز دوره چهارم از تاريخ مبانى رجالى شيعه از زمان سيّد احمد بن طاووس (م 673ق) باشد . ۲ از دوره سوم كه شاخص آن شيخ طوسى و نجاشى دانسته شده تا زمان اين عالم پُر آوازه و نوآور ، مدركى در دست نيست كه نشانى از تحوّل و تغيير عمده در رجال ، بلكه به طور كلّى ارزشيابى حديث به دست دهد .
آنچه از فاصله زمانى حدود دويست ساله بين شيخ طوسى (م 460ق) و ابن طاووس در دست داريم،يكى الفهرست منتجب الدين (م اواخر ق6ق)و ديگرى معالم العلماء و ابن شهرآشوب (م588ق) است كه هر دو به روش شيخ طوسى در

1.همان ، ص۸۹ .

2.الكنى والألقاب ، شيخ عبّاس قمى ، ج۱ ، ص۳۲۹ .


مباني حجيّت آراي رجالي
58

قبلاً توضيح داديم ، دليل بر اين است كه در جاهاى ديگر كه به كسى استناد نمى كند ، بر مبناى نظر كارشناسى خود سخن گفته است . البته لازمه خبرويت و كارشناسى در رجال ، احاطه بر اقوال ديگران درباره شخص مورد نقد هم هست ؛ ولى به اين معنا نيست كه صرفا قول ديگران را نقل مى كند .
برخى ديگر از صاحب نظران هم به گونه اى ديگر تلاش كرده اند حسّى بودن شهادت كسانى چون شيخ طوسى و نجاشى را اثبات كنند . دلايل چهارگانه ايشان را با پاسخ آن به صورت فشرده در ذيل مى آوريم :
1 . برخى از اين رجاليان هم عصر يا قريب العصر با راويان اند . ۱ در پاسخ مى گوييم در هر موردى كه چنين معاصرتى وجود داشته باشد ، تسليم مى شويم ؛ ولى چنان كه قبلاً گفتيم ، در غالب موارد چنين نيست ؛ زيرا عملاً بيشترين توثيق و تضعيف ها از آنِ شيخ طوسى و نجاشى است كه با بيشتر راويان ، فاصله زمانى قابل اعتنايى دارند .
2 . فراوانى تصنيفات رجالى در آن زمان . ۲ اين دليل همانى است كه به نقل از يكى از صاحب نظران نقل و نقد شد .
3 . صاحبان اصول رجالى مى دانسته اند كه اجتهاد و اِعمال نظر هر مجتهدى براى ديگران حجّت نيست . پس اگر مى خواستند از روى اجتهاد به اظهارنظر بپردازند ، بايد به اجمال يا تفصيل ، اشاره اى مى كردند . ۳ پاسخ اين گفته ، چندان دشوار نيست ؛ زيرا اوّلاً مگر ثابت شده كه صاحبان اين كتب انتظار داشته اند كه ديگران ، سخنان آنها را تعبدا بپذيرند؟ اينان مانند هر دانشمند ديگرى در هر علمى نظر خود را گفته اند تا ديگران با توجّه به قرائن و شواهد ديگر ، حق را از ناحق تشخيص دهند .

1.همان جا .

2.بحوث فى فقه الرجال ، ص۸۸ .

  • نام منبع :
    مباني حجيّت آراي رجالي
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1383
    نوبت چاپ :
    اوّل
تعداد بازدید : 44476
صفحه از 255
پرینت  ارسال به