چنين مى نويسد :
ابن عقده ، از على بن حسن نقل كرده كه او ثقه و داراى احاديث كمى است . من درباره او مدح يا قدحى از طريق دانشمندان خودمان غير از آنچه نقل شد ، نيافته ام . [ بنا بر اين ]بهتر اين است كه در آنچه اين شخص نقل مى كند و همراه نقل او نقل ديگرى نداريم ، دست نگه داريم و بدان عمل نكنيم ، مگر اين كه عدالت او ثابت شود . ۱
در اين جا اصل را بر عدم عدالت چنين شخصى قرار مى دهد با وجودى كه توثيق او را هم از ابن عقده به نقل از على بن حسن بن فضّال نقل مى كند كه البته ظاهرا به دليل امامى نبودن اين دو ، به قول آنها اعتماد نمى كند . آنچه وضعيت اين شخص را با راوى قبلى كه اصل را بر عدالت او قرار داد ، متفاوت مى كند ، همان شهرت داشتن و معروف بودن راوى قبلى كه اين شخص ، فاقد آن است .
5 . دوره تدوين مبانى رجالى
به نظر مى رسد نقض و ابرام ها و اجتهادهايى كه در دوره چهارم ضمن جرح و تعديل اشخاص صورت مى گرفت ، كم كم دستْ مايه اى شد تا در زمان هاى بعد ، برخى از مبانى به صورت مدوّن در مقدمه هاى كتاب هاى حديثى و رجالى و يا به صورت مجموعه اى جدا (بخصوص در زمان هاى متأخّرتر) ارائه گردند . از قديم ترين كارهاى از اين نوع كه در دست است ، مقدمه منتقى الجمان فى الأحاديث الصّحاح والحسان نوشته صاحب المعالم فرزند شهيد ثانى(م 1011ق) است .
وى در اين مقدمه ، دوازده نكته تحت عنوان «فائدة» آورده است . البته بيشتر اين فايده ها در مبانى رجالى نيست ؛ امّا در روند ارزشگذارى سند احاديث ، قابل استفاده است . در اين ميان ، فايده اى كه به روشنى در بحث مبانى وارد شده ، فايده