87
مباني حجيّت آراي رجالي

الصحيحة عن الصادقين عليهم السلام والسنن القائمة التي عليها العمل ... وقد يسّر اللّه وله الحمد تأليف ما سألت وأرجو أن يكون بحيث توخّيت فمهما كان فيه من تقصير فلم تقصر نيّتنا في إهداء النصيحة ... . ۱
شكايت تو را اى برادر درباره هم آوايى دوران بر جهالت دريافتم ... گفته اى امورى است كه بر تو مشكل شده است و حقيقت آن را به دليل اختلاف روايات درباره آنها نمى دانى ... و گفته اى دوست دارى كتابى جامع نزد خود داشته باشى كه در آن از همه گونه دانش دين ، گِرد آمده باشد تا دوستداران دانش و معرفت ، از آن بهره مند گردند و هر كه علم دين و عمل كردن به آثار صحيح منقول از معصومان عليهم السلام و سنّت هاى پايدار را ـ كه رفتارها بر پايه آنهاست ـ مى خواهد ، از آن بهره ور شود ... بحمد اللّه ، خداوند چنين تأليفى را كه تو مى خواستى ، ميسّر ساخت و اميد دارم همان گونه اى باشد كه تو مى خواستى . پس هر كاستى اى كه در آن باشد ، از نيّت ما كه جز خير و كمال نبوده ، برنخاسته است .
مرحوم حاجى نورى ، ادّعاى صحّت روايات الكافى را از روى شهادت فوق ، چنين تقرير مى كند :
مدّعا اين است كه هرچه در اين كتاب آمده ، صدور آن به هركس منسوب شده ، مورد وثوق است . از روايات ضعيفْ پيرايش شده و در آن (مانند برخى از جوامع روايى) معتبر و غير معتبر گرد هم نيامده است ۲
صاحب وسائل ، وجه استشهاد به گفته فوق را اين چنين ارائه مى دهد :
اوّلاً اين كه مى گويد به «آثار صحيح» دلالت مى كند ، همه اخبار كتاب الكافى در باور مؤلّف ، از معصوم عليه السلامصادر شده است ؛ زيرا در سخن خود ، معيارى را براى جداسازى صحيح از غيرصحيح ارائه نمى دهد تا اگر غير صحيح هم در كتاب باشد ،

1.الكافى ، ج۱ ، ص۵ ـ ۹ .

2.مستدرك الوسائل ، ج۳ ، ص۵۳۹ .


مباني حجيّت آراي رجالي
86

اهل حديث و راويان صادق و پُر كار ، آثار ائمه عليهم السلام از ميان نرفته است و اكنون ، شاهد ميراثى عظيم از روايات اهل بيت عصمت و طهارت هستيم . امّا اين كه تك تكِ روايات كتب مشهور حديثى قطعى الصدورند ، هيچ دليلى بر آن نداريم . به طور كلّى ، به نظر مى رسد كه اخبارى ها و كسانى كه چنين ادّعايى كرده اند ، بين محفوظ بودن و ثابت بودن مقدار معتنابهى از روايات معصومان عليهم السلام در اين كتاب ها و ثبوت تك تكِ روايات اين كتب ، خلط كرده اند . در حالى كه ادلّه آنها امر اوّل را ثابت مى كند ، امر دوم را ادّعا مى كنند . از اين رو ، براى پرهيز از اطاله سخن ، بيش از اين به ادلّه مزبور و پاسخ آنها نمى پردازيم . ۱

2 . حجّيت همه روايات كتب اربعه

درباره كتب اربعه به طور خاص ادّعا شده كه هر روايتى در اين كتاب ها باشد ، براى اعتبار سند و صدور آنها كافى است . دليل عمده اين ادّعا ، گفته هاى مؤلّفان اين كتاب هاست كه از آنها شهادت بر اعتبار همه روايات اين كتب ، برداشت شده است . ۲ در اين جا قسمت مورد استدلال از اين گفته ها نقل و بررسى مى شود :
ـ الكافى . محمّد بن يعقوب كلينى ، در ابتداى كتاب الكافى مى گويد :
... وقد فهمت يا أخي ما شكوت من اصطلاح أهل دهرنا على الجهالة ... وذكرت إنّ أمورا قد اشكلت عليك لا تعرف حقائقها لإختلاف الرواية فيها ... وقلت إنّك تحبّ أن يكون عندك كتاب كاف يجمع [ فيه ] من جميع فنون علم الدين ما يكتفى به المتعلّم ويرجع إليه المسترشد و يأخذ منه من يريد علم الدين والعمل به بالآثار

1.براى مطالعه بيشتر ، ر .ك : الفوائد المدنية ، ملاّ محمّد امين استرآبادى ، ص ۱۵۴ و ۱۸۱ به بعد ؛ وسائل الشيعة ، ج ۲۰ ، ص۶۱ ـ ۷۹ و ۹۶ ـ ۱۰۴ ؛ معجم رجال الحديث ، ج۱ ، ص۲۲ ـ ۳۶ ؛ تنقيح المقال ، ج۱ ، ص۱۷۷ .

2.مرحوم محدّث نورى در مستدرك الوسائل براى اعتبار برخى از كتب اربعه غير از شهادت مؤلّفان به گفته هايى از ساير دانشمندان و فقها درباره كتاب و نويسنده آن نيز استناد مى كند ؛ از جمله در مورد كتاب الكافى ، كه آن را در بين كتب اربعه ، مانند خورشيد در بين ستارگان توصيف مى كند . (مستدرك الوسائل ، ج۳ ، ص۵۳۲ ـ ۵۳۵)

  • نام منبع :
    مباني حجيّت آراي رجالي
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1383
    نوبت چاپ :
    اوّل
تعداد بازدید : 44493
صفحه از 255
پرینت  ارسال به