... در اين كتاب ، همانند مصنّفان كه هرچه روايت دارند ، مى آورند ، عمل نمى كنم ؛ بلكه قصد من آوردن آن رواياتى بوده كه برابر آن فتوا داده ، حكم به صحّت آنها مى دهم و باورم اين است كه بين من و پروردگارم حجّت است . همه روايات اين كتاب ، از كتاب هاى مشهور كه تكيه گاه و مرجع اند ، گرفته شده ؛ مانند كتاب ...
سپس برخى كتاب هايى مشهور حديثى را مثال مى زند .
شيخ حرّ عاملى ، اين عبارات را شهادت صدوق بر صحّت همه روايات كتاب دانسته است . ۱ چنان كه برخى از صاحب نظران هم تصريح كرده اند ، دلالت اين كلام بر صحّت و حجّت بودن روايات كتاب در نزد خود مؤلّف ، واضح است ؛ ولى هيچ دلالتى بر اين كه براى همه حجّت باشد ، در آن وجود ندارد ؛ بلكه صدوق ، خود نيز در اين جهت ، تابع استاد خود ابن وليد است و هر روايتى را كه او صحيح بداند ، صدوق هم صحيح مى داند . پس كلام او دلالتى ندارد بر اين كه وى خصوصيتى را در سند روايات مى بيند يا قرائنى نزد اوست و به آنها شهادت مى دهد . ۲
امّا اين كه مى گويد كتاب را از روى كتاب هاى حديثى مشهور و مورد اعتماد نوشته نيز دلالتى بر اعتبار همه روايات نمى شود ؛ زيرا اوّلاً مشهور بودن كتاب ، دلالتى بر حجّيت همه روايات آن ندارد ؛ ثانيا ادّعاى اعتماد اصحاب بر اين كتاب ها نيز مجمل است ؛ زيرا در صورتى كه غالب روايات كتابى هم مورد اعتماد باشد ، مى توان آن را مورد اعتماد توصيف كرد . به علاوه ، به اعتبار جلالت شأن نويسندگان كتاب ها هم مى توان چنين توصيفى را ذكر كرد . ۳
التهذيب والاستبصار . برخلاف مرحوم كلينى و مرحوم صدوق در دو كتاب الكافى و كتاب من لا يحضره الفقيه ، شيخ طوسى در التهذيب والاستبصار ، سخنى