91
مباني حجيّت آراي رجالي

... در اين كتاب ، همانند مصنّفان كه هرچه روايت دارند ، مى آورند ، عمل نمى كنم ؛ بلكه قصد من آوردن آن رواياتى بوده كه برابر آن فتوا داده ، حكم به صحّت آنها مى دهم و باورم اين است كه بين من و پروردگارم حجّت است . همه روايات اين كتاب ، از كتاب هاى مشهور كه تكيه گاه و مرجع اند ، گرفته شده ؛ مانند كتاب ...
سپس برخى كتاب هايى مشهور حديثى را مثال مى زند .
شيخ حرّ عاملى ، اين عبارات را شهادت صدوق بر صحّت همه روايات كتاب دانسته است . ۱ چنان كه برخى از صاحب نظران هم تصريح كرده اند ، دلالت اين كلام بر صحّت و حجّت بودن روايات كتاب در نزد خود مؤلّف ، واضح است ؛ ولى هيچ دلالتى بر اين كه براى همه حجّت باشد ، در آن وجود ندارد ؛ بلكه صدوق ، خود نيز در اين جهت ، تابع استاد خود ابن وليد است و هر روايتى را كه او صحيح بداند ، صدوق هم صحيح مى داند . پس كلام او دلالتى ندارد بر اين كه وى خصوصيتى را در سند روايات مى بيند يا قرائنى نزد اوست و به آنها شهادت مى دهد . ۲
امّا اين كه مى گويد كتاب را از روى كتاب هاى حديثى مشهور و مورد اعتماد نوشته نيز دلالتى بر اعتبار همه روايات نمى شود ؛ زيرا اوّلاً مشهور بودن كتاب ، دلالتى بر حجّيت همه روايات آن ندارد ؛ ثانيا ادّعاى اعتماد اصحاب بر اين كتاب ها نيز مجمل است ؛ زيرا در صورتى كه غالب روايات كتابى هم مورد اعتماد باشد ، مى توان آن را مورد اعتماد توصيف كرد . به علاوه ، به اعتبار جلالت شأن نويسندگان كتاب ها هم مى توان چنين توصيفى را ذكر كرد . ۳
التهذيب والاستبصار . برخلاف مرحوم كلينى و مرحوم صدوق در دو كتاب الكافى و كتاب من لا يحضره الفقيه ، شيخ طوسى در التهذيب والاستبصار ، سخنى

1.وسائل الشيعة ، ج۲۰ ، ص۶۲ .

2.معجم رجال الحديث ، ج۱ ، ص۹۳ .

3.بحوث فى فقه الرجال ، ص۱۴۹ .


مباني حجيّت آراي رجالي
90

مخاطب آورده و نشان مى دهد كه او خود ، اهل نظر و بررسى در روايات بوده ، به دست آورد . ۱
از اين جا معلوم مى شود اين كه مى گويد : «در خيرخواهى كم نگذاشته» نيز هيچ دلالتى بر صحيح بودن همه روايات در نزد او ندارد ؛ زيرا براى غايت خيرخواهى ، همين كافى است كه هرچه از روايات كه براى به دست آوردن احكام و معارف دين لازم باشد ، بياورد . اتّفاقا خيرخواهى اقتضا مى كند حتّى رواياتى را هم كه به نظر نويسنده ضعيف است ، بياورد تا شايد كسانى بتوانند با جمع آورى قرائنى يا با دقّت در اسناد آن و مانند اينها ، از آن مطالبى را استفاده كنند .
صاحب نظرانى كه به نقد ديدگاه فوق مبنى بر صحّت روايات الكافى همّت گماشته اند ، در ضمن ، جواب هاى نقضى هم داده اند ؛ نقض بر اين كه در الكافى رواياتى وجود دارد كه از جهت سند يا دلالت به هيچ وجه قابل تصحيح نيستند يا نقل هايى آمده كه اصلاً به معصوم عليه السلام منسوب نيستند . ۲
كتاب من لا يحضره الفقيه . شيخ صدوق در ابتداى كتاب من لا يحضره الفقيه ، پس از آن كه داستان برخوردش با يكى از فرهيختگان زمان خود و درخواست او مبنى بر تأليف كتاب را بيان مى كند ، مى گويد كه كتاب را تأليف كرده است تا مرجع و تكيه گاه او باشد و از آن ، نيازهاى علمى خود را برگيرد و نيز هر كه آن را بخواند ، بتواند از آن بهره مند شود و به آن عمل كند . آن گاه مى افزايد :
... ولم أقصد فيه قصد المصنّفين في ايراد جميع ما رووه ، بل قصدت إلى ايراد ما افتى به وأحكم بصحته واعتقد فيه انّه حجة فيما بينى وبين ربّي ـ تقدّس ذكره وتعالت قدرته ـ وجميع ما فيه مستخرج من كتب مشهورة ، عليها المعوّل واليها المرجع ، مثل كتاب ... ۳

1.بحوث فى فقه الرجال ، ص۱۵۰ .

2.معجم رجال الحديث ، ج۱ ، ص۸۹ ـ ۹۲ ؛ بحوث فى فقه الرجال ، ص۱۵۱ ـ ۱۵۲ .

3.كتاب من لا يحضره الفقيه ، ج۱ ، ص۲ ـ ۳ .

  • نام منبع :
    مباني حجيّت آراي رجالي
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1383
    نوبت چاپ :
    اوّل
تعداد بازدید : 38621
صفحه از 255
پرینت  ارسال به