95
مباني حجيّت آراي رجالي

هم مجزى و معتبر باشد . ۱
اشكال روشن بر اين استدلال اين است كه راه به ثمر نشستن آن حكمت ، رحمت يا لطف ، منحصر در آنچه گفته شد نيست . يك راه هم اين است كه با استفاده از اصول رجالى و قواعد نقد سند و متن ، تك تكِ روايات ، مورد مطالعه و تحقيق قرار گيرد و شاهدش اين است كه فقهاى فراوانى در طول تاريخ ، بدون اعتقاد به اعتبار همه روايات موجود ، بر اساس روش دوم عمل كرده اند و موفّق به استنباط و تدوين احكام فراوان شرعى شده اند .
2 . روايات متواتر بر وجوب عمل كردن به احاديث اين كتاب ها دلالت دارند . شيخ حرّ عاملى براى اثبات اين ادّعا ، نمونه هايى را مى آورد كه عبارت اند از : تأييد كتاب يونس بن عبد الرحمان و كتاب فضل بن شاذان كه با عرضه آن بر ائمه عليهم السلامصورت گرفته است ؛ تصريح صدوق به اين كه كتاب محمّد بن حسن صفّار ، شامل سؤالات او از امام حسن عسكرى عليه السلام و پاسخ هاى حضرت به خط ايشان ، نزد او موجود است ؛ نيز كتاب عبيداللّه بن على حلبى كه بر امام صادق عليه السلامعرضه شده است . ۲
در پاسخ بايد گفت كه اين چند نمونه ، هرگز نمى توانند اثبات كننده آن ادّعا باشند . اوّلاً همين نمونه ها نه در دست ماست و نه در دست صاحب وسائل بوده . دو كتاب اوّل را مى گويد كه نزد محقّق حلّى بوده است و دو كتاب ديگر هم نزد شيخ صدوق بوده است . ثانيا دليلى بر اعتماد بر نسخه هاى موجود از برخى كتاب هايى كه گفته اند بر ائمه عليهم السلامعرضه شده ، وجود ندارد . البته كبرويا اين مطلب درست است كه اگر كتاب به تأييد معصوم عليه السلام برسد ، حجّت است ، چنان كه از نظر تاريخى نيز چنين رويه اى بين ائمه عليهم السلام و اصحاب مرسوم بوده است و قبلاً گزارشى از آن داده شد .

1.وسائل الشيعة ، ج۲۰ ، ص۹۷ .

2.همان ، ص۹۷ ـ ۹۸ .


مباني حجيّت آراي رجالي
94

خاتمه مستدرك الوسائل ، تلاش كرده با بررسى شرح كتاب هايى از منابع حديثى كه افزون بر منابع صاحب وسائل آورده ، اعتبار غالب آنها را اثبات كند . ۱ پرداختن به سخنان اين متتبّع گران قدر درباره هر يك از اين كتاب ها ، از حوصله اين دفتر خارج است ؛ امّا تذكّر دو نكته درباره آن مفيد است :
اوّل اين كه به اعتراف خود ايشان ، به دليل عدم رونق و رواج اين كتاب ها طى چندين قرن (از حدود زمان شيخ طوسى تا دوران معاصر) نمى توان بر نسخه هاى موجود آنها كه طبعا داراى شهرت و اعتبار الكافى هم نيست ، اعتماد كرد .
دوم اين كه بسيارى از اين كتاب ها ، منابع كتب اربعه اند و بسيارى از احاديث آنها با وحدت الفاظ يا لااقل معانى ، در كتب اربعه آمده است . از اين رو ، ثمره چندانى در تلاش براى اثبات حجّيت آنها باقى نمى مانَد . شايد به دليل همين دو نكته است كه كتاب مستدرك الوسائل ، حاجى نورى ، با وجود زحمات فراوان و طاقتفرسايى كه در جمع آورى آن به انجام رسيده ، عملاً همانند كتب اربعه حديثى و منابع جمع آورى شده از آنها مانند وسائل الشيعة ، جاى خود را در روند استنباط و اجتهاد شيعه باز نكرده است .
امّا استدلال هاى كلّى صاحب وسائل تا آن جا كه دلالت بر اعتبار و حجّيت اخبار كتاب هاى مشهور مى كند ، درپى مى آيد :
1 . مقتضاى حكمت پروردگار و رحمت پيامبر اكرم و ائمه عليهم السلام براى شيعه اين است كه لطف آنها شامل حال نسل هاى آينده هم بشود . براى اين كه چنين شود ، لازم است اين نسل ها اصولى در اختيار داشته باشند كه در زمان غيبت به آن عمل كنند . مصداق اين اصول ، همين كتاب هاى مشهور حديثى است كه بايد عمل به آنها

1.مستدرك الوسائل ، ج۳ ، ص۲۹۰ : «فكم من . . . أصل من معظم الأصول كان عند القدماء عليه المعوّل لا غنا لهم عنه ولا متحوّل كان لهم عليه في العمل المدار وفي اشتهار الصحة كالشمس في رابعة النهار أصبح في هذه الأعصار مجهول الانتساب والمقدار . . . فيشتدّت بحمداللّه تعالى فيها أساس صحته . . .» .

  • نام منبع :
    مباني حجيّت آراي رجالي
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1383
    نوبت چاپ :
    اوّل
تعداد بازدید : 39211
صفحه از 255
پرینت  ارسال به