کرسی ترویجی «قرینهگرایی در قرآن» با حضور چند تن از کارشناسان و استادان حوزه و دانشگاه در موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره) برگزار شد و مخالفان و موافقان دیدگاههای خود را تبیین کردند.
به گزارش خبرگزاری ایکنا؛ یوسف دانشور، در کرسی ترویجی «قرینهگرایی در قرآن» که به همت گروه فلسفه و کلام دین موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره) و با همکاری دبیرخانه کرسیها و انجمن کلام اسلامی حوزه برگزار شد گفت: تقابل میان ایمان، کفر، عقل، جهل و ... در آیات قرآن بهوفور دیده میشود.
وی افزود: البته ایمان در قرآن، صرفا در بستر عقل وجود دارد و ایمان همواره همزاد نوعی دیدن و شنیدن و کفر محصول کوری و کری است که در آیه ۱۹ رعد«أَفَمَنْ یَعْلَمُ أَنَّمَا أُنْزِلَ إِلَیْکَ مِنْ رَبِّکَ الْحَقُّ کَمَنْ هُوَ أَعْمَى إِنَّمَا یَتَذَکَّرُ أُولُو الْأَلْبَابِ»این مسئله مورد تاکید است.
دانشور افزود: در قرآن تعقل با دیدن حقیقت گره خورده است؛ در آیه ۴۶ سوره حج«أَفَلَمْ یَسِیرُوا فِی الْأَرْضِ فَتَکُونَ لَهُمْ قُلُوبٌ یَعْقِلُونَ بِهَا أَوْ آذَانٌ یَسْمَعُونَ بِهَا فَإِنَّهَا لَا تَعْمَى الْأَبْصَارُ وَلَکِنْ تَعْمَى الْقُلُوبُ الَّتِی فِی الصُّدُورِ»این مسئله مورد توجه است.
این محقق و پژوهشگر تصریح کرد: تعقل قرآنی نوعی علم است که از نوع علم سمعی و بصری و شهودی است، به عبارتی عقل نسبت به حقائق ایمانی همان کارکردی را دارد که چشم نسبت به شواهد جسمانی دارد.
استاد حوزه و دانشگاه افزود: هیچ آیهای در قرآن موید قرینهگرایی نیست و قرآن، راه ایمان را منحصر به استدلال بر دعاوی دینی نکرده و هیچ کجا نگفته ایمان بدون استدلال بیاعتبار است که بر خلاف برخی گفتههای اندیشمندان معاصر است.
دانشور تصریح کرد: در عین حال قرآن همواره کافران را ملزم کرده تا بر مدعیات خود، استدلال و برهان بیاورند؛ این تعبیر قرآنی شناخته شده است که فرموده «...قُلْ هَاتُوا بُرْهَانَکُمْ إِنْ کُنْتُمْ صَادِقِینَ»، ولی هیچگاه متدینین را به فراهم آوردن دلیل برای ایمان دینی خود الزام نکرده است و موید آن آیاتی است که ایمان را مقتضای نوع خلقت انسان میداند.
وی اظهار کرد: از منظر قرآن، ایمان مقتضای عادی جریان طبیعت است و کفر بر خلاف آن؛ لذا کافر باید برای کفر خود برهان بیاورد، ولی مومن مسئولیتی برای برهانآوری ندارد.
دانشور تصریح کرد: البته مراد این نیست که مومن نباید برای دیگران برهان بیاورد در عین حال باید پذیرفت که «قل هاتو برهانکم» دلالت بر این دارد که ادعایی را میتوان صادق دانست که از برهان برخوردار باشد؛ پس چگونه قرآن مومن را به برهانآوری ملزم نکرده است؟.
وی در پاسخ به این سؤال بیان کرد: باورها و مدعیات یا به خودی خود واضح هستند و یا نیستند که پذیرش دسته اول نیازمند برهان منفصل نیست و ایمان نیز به خودی خود مبرهن و بینیاز از برهان منفصل است ولی کافر نیازمند اقامه برهان برای کفر خود است.
وی ادامه داد: قرآن، خودش را برهان دانسته است که در آیه ۱۷۴ نساء«یَا أَیُّهَا النَّاسُ قَدْ جَاءَکُمْ بُرْهَانٌ مِنْ رَبِّکُمْ وَأَنْزَلْنَا إِلَیْکُمْ نُورًا مُبِینًا»این موضوع به صراحت بیان شده است؛ برهان نیز به معنای وضوح و روشنی است، اما با چه بیانی قرآن، ایمان را مبرهان میداند که باید پاسخ داد خداوند، اشهاد بر انسانها در ربوبیت خویش در روز الست را در پاسخ به این سؤال مطرح کرده است؛ ضمن اینکه ایمان، مبتنی بر فطرت است و از سوی دیگر انبیاء نیز دائما به بشر فطرت خود را یادآوری کردهاند، لذا با این مجموعه تعابیر، حجت بر بشر تمام میشود.
وی اظهار کرد: ایمانآوری تندادن به حقیقتی روشن است که از پیش بر جان انسانها نشسته است و پیامبران نیز صرفا به همان حقیقت تذکر میدهند و شاید به همین جهت است که در توصیف قرآن از فرایند ایمانآوری مومنان صدر اسلام فاصلهای میان دعوت منادی و ایمان آوردن مومنان نیفتاده است.
دانشور تصریح کرد: قرآن هرگز انسان را به ایمانی بیتوجیه فرانخوانده است بلکه تنها نوع حیات فکری و عملی موجه را حیات توحیدی و اسلامی معرفی کرده است؛ به تعبیری قرآن حجت را بر انسانها با وجود فطرتی الهی و یادآوری پیامبران تمام میبیند نه اینکه انسانها را بدون توجیه و حجت به اسلام بخواند، ولی این به منزله لزوم برهانآوری برای ایمان نیست.
وی با بیان اینکه قرآن میگوید در و دیوار زمین و آسمان، شما را به سوی خداوند فرامیخواند، تاکید کرد: قرآن با توجه به اینکه در عصر دعوت اسلامی نازل شده است علیالقاعده باید فقدان رویکرد قرینهگرایانه را در آن به معنای نفی قرینهگرایی از نگاه کلام الهی بدانیم.
قرینهگرایی؛ تیغ دو لبه
در ادامهحجتالاسلام والمسلمین رضا برنجکار، عضو هیئت علمیدانشگاه قرآن و حدیثو رئیس انجمن کلام اسلامی حوزه در نقدی بر این سخنان گفت: قرینهگرایی تیغ دو لبه است که هم مؤمنان و هم ملحدان از آن بهره میبرند بالخصوص در دورههای اخیر که با قرائت افراطی و رادیکال از قرینهگرایی روبرو هستیم.
وی افزود: ارائه دهنده به آیه«أَفَلَمْ یَسِیرُوا فِی الْأَرْضِ فَتَکُونَ لَهُمْ قُلُوبٌ یَعْقِلُونَ بِهَا أَوْ آذَانٌ یَسْمَعُونَ بِهَا فَإِنَّهَا لَا تَعْمَى الْأَبْصَارُ وَلَکِنْ تَعْمَى الْقُلُوبُ الَّتِی فِی الصُّدُورِ»استدلال کرده و نتیجه گرفته تعقل قرآنی نوعی علم است که بیش از آن که مفهومی باشد از سنخ شهودی است، حداقل اشکال این سخن آن است که این استدلال اعم از مدعاست اگر نگوئیم خلاف مدعاست.
برنجکار بیان کرد: تعقل زمانی صورت میگیرد که ما از چیزی به چیز دیگری پی ببریم، بنابراین در قرآن کریم عقل حداقل کارکردش، قوه استدلال بودن است و کسی که از عقل بهره نمیبرد ملحد میشود؛ بنابراین از این آیه نمیتوان نتیجه گرفت که دیدن قلب، شهود است و مدعای آیه استدلال عقلی نیست بلکه قدر متیقن آیه، تاکید بر تعقل در ایمان است.
استاد حوزه و دانشگاه اظهار کرد: بصیرت ضرورتا به معنای شهود مستقیم نیست؛ یعنی اگر مثلا ما دود را ببینیم باز هم میتوانیم به وجود آتش پی ببریم بدون اینکه خود آتش را ببینیم، البته شهود، مرتبهای بالاتر از عقل است و معتقدم آیه شریفه مورد بحث، بیشتر استدلال بر عقل دارد تا بر شهود.
برنجکار با اشاره به این مطلب ارائهدهنده مبنی بر اینکه قرآن، ایمان را مقتضای جریان عادی طبیعت میداند عنوان کرد: ایمان، هماهنگ با فطرت و جریان طبیعت است، ولی مقتضای آن نیست.
وی افزود: چهار تفسیر در مورد فطرت مطرح شده است؛ یکی اینکه ما قدرت داریم خدا را اثبات کنیم؛ دیدگاه دیگر گرایش است، دیدگاه دیگر هماهنگی دین با ساختار وجودی انسان است و دیدگاه چهارم نیز فطرت را معرفت به خدا میداند.
استاد دانشگاه قرآن و حدیث تصریح کرد: هماهنگی با ساختار وجودی دلیلی بر درستی و غلط بودن معرفت نیست البته اگر معرفت شهودی نسبت به خدا باشد ضرورتی بر استدلال عقلی نیست.
وی افزود: ایمانگرایان معتقدند که بدون معرفت هم میتوان ایمان داشت که ما آن را قبول نداریم، بدون معرفت هیچ ایمانی چه در خدا و چه در غیر خدا قابل قبول نیست.
برنجکار اظهار کرد: به فرض پذیرش قرینهگرایی چه لزومی دارد که آن را به معنای استدلال عقلی یقینی بگیریم در صورتی که میتوان قرینه گرایی دیگری نیز مانند بحث برهان نظم را مطرح کنیم.
وی تاکید کرد: قرآن کریم در کنار برهان و عقل به فطرت نیز اشاره کرده است.
نقد بر قرینهگرایی
همچنین حجتالاسلام مجتبی مصباح گفت: قرینهگرایی به نظر بنده، ترجمه مناسبی نیست که ارائهدهنده به کار برده است؛ چون قرینه به معنای نظیر و مشابه و ... در ادبیات ما میآید؛ لذا دلیلگرایی شاید مناسبتر باشد.
وی افزود: این اصطلاح در حوزه معرفتشناسی دین مطرح است و مبنای معرفتگرایی کلاسیک است؛ آنان معرفتی را موجه میدانند که یقینی و یا محتمل باشد؛ یعنی صرفا معرفت یقینی را موجه نمیدانند.
وی اظهار کرد: در معرفتهای دینی براساس مبناگرایی نیازمند دلیل است؛ لذا معرفتِ خودموجه و مبنا نداریم و تنها راه معرفت دینی باید مستدل باشد البته این مستدل بودن هم لزوما به معنای یقینی بودن نیست.
مصباح تصریح کرد: استدلال به فرمودهِ پیامبر(ص) و امام(ع) نیز نوعی استدلال است و معرفت شهودی نیست؛ زیرا وقتی پیامبر(ص) که راستگوست میفرماید خدا هست ما هم آن را تصدیق میکنیم و عصمت هم پشتوانه ابلاغ در اینجا است.
وی تاکید کرد: البته قرینهگرایان و دلیلگرایان عمدتا بر روی اثبات وجود خدا بحث میکنند، ولی ادعا بر روی معارف دینی است و اگر این دو را جدا کنیم استدلالی برای آن نخواهیم داشت.
مصباح تاکید کرد: معرفت موجه، ابزاری برای عمل است و خود آن مطلوبیت ندارد؛ یعنی ممکن است ایمان معتبری بدون معرفت موجه ایجاد شود؛ بنابراین در قیامت نمیپرسند که تو چرا به خدا ایمان آوردی و اگر فرد دلیلی نیاورد او را به جهنم ببرند، بنابراین ایمان میتواند موجه باشد با اینکه معرفت آن موجه نباشد.
وی افزود: همچنین مقصود از برهان در قرآن همین معنای اصطلاحی آن نیست بلکه سلطان و هر چیزی است که سبب وقوع یقین شود.
مصباح بیان کرد: اینکه از نظر قرآن هر معرفتی لازم نیست دلیل داشته باشد و اینکه لازم نیست هر کسی استدلال را هم برای معرفت خود باید بلد باشد، چون اصل اعتقاد به وجود خداوند، فطری و حضوری است گرچه تفاسیر آن نیازمند استدلال است.
یادآور میشود، کرسی ترویجی «قرینهگرایی در قرآن» به همت گروه فلسفه و کلام دین موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره) و با همکاری دبیرخانه کرسیها و انجمن کلام اسلامی حوزه، ۲۴ بهمنماه در موسسه امام خمینی (ره) سالن اندیشه برگزار شد.