125
تحفة الأولياء ج1

۲۴.على بن محمد، از سهل بن زياد، از اسماعيل بن مهران، از بعضى از مردان خويش كه راوى حديث اند، از امام جعفر صادق عليه السلام روايت كرده است كه آن حضرت فرمود كه:«عقل رهنماى مؤمن است».

۲۵.حسين بن محمد، از مُعلّى بن محمد، از وشّاء، از حمّاد بن عثمان، از سَرى بن خالد، از امام جعفر صادق عليه السلام روايت كرده است كه آن جناب فرمود كه:«رسول خدا صلى الله عليه و آله به على بن ابى طالب عليه السلام فرمود كه: يا على، هيچ درويشيى، سخت تر از جهل و هيچ مالى، پر نفع تر از عقل نيست».

۲۶.محمد بن حسن، از سهل بن زياد، از ابن ابى نجران، از علاء بن رزين، از محمد بن مسلم، از امام محمد باقر عليه السلام روايت كرده است كه آن حضرت فرمود كه:«چون خدا عقل را آفريد، فرمود كه: رو كن، عقل رو كرد، و بعد از آن فرمود كه: پشت كن، پشت كرد. فرمود: به عزت و جلال خويش سوگند ياد مى كنم كه: هيچ خلقى را نيافريدم كه از تو نيكوتر باشد. تو را امر مى كنم و تو را نهى مى نمايم و تو را ثواب مى دهم و تو را عقاب مى كنم».

۲۷.چند نفر از اصحاب ما روايت كرده اند از احمد بن محمد، از هيثم بن ابى مسروق نَهدى، از حسين بن خالد، از اسحاق بن عمار كه گفت: به امام جعفر صادق عليه السلام عرض كردم كه: مردى هست كه به نزد او مى آيم و با او سخن مى گويم به پاره اى از سخنان خويش، و او همه آن را مى فهمد. و از جمله مردمان كسى هست كه به نزد او مى آيم و سخنى كه دارم با او مى گويم و او همه سخنان مرا فرا مى گيرد، بعد از آن، آن را بر من رد مى كند؛ چنانچه با او سخن كرده ام. و از جمله مردمان كسى هست كه به نزد او مى آيم و با او سخن مى گويم، بعد از آن، مى گويد كه آن را دو مرتبه بگو. حضرت فرمود كه:«اى اسحاق، آيا نمى دانى كه اين از چه راه است؟» عرض كردم كه: نه. حضرت فرمود كه: «آن كه با او سخن مى كنى به بعضى از سخنان خويش، و او همه آن را مى شناسد، اينك كسى است كه نطفه اى كه او از آن به وجود آمده، با عقلش سرشته شده، و اما آن كه با او سخن مى گويى و او همه سخنان تو را فرا مى گيرد، و بعد از آن، تو را بر آنچه گفته اى جواب مى گويد، اينك آن است كه عقلش در شكم مادرش در او تركيب شده. اما آن كه سخنى كه دارى با او مى گويى و مى گويد كه دو مرتبه بگو، اينك آن است كه عقلش در او تركيب شده بعد از آن كه بزرگ شده است، و به اين جهت به تو مى گويد كه دو مرتبه بگو».


تحفة الأولياء ج1
124

۲۴.عَلِيُّ بْنُ مُحَمَّدٍ ، عَنْ سَهْلِ بْنِ زِيَادٍ ، عَنْ إِسْمَاعِيلَ بْنِ مِهْرَانَ ، عَنْ بَعْضِ رِجَالِهِ ، عَنْ أَبِي عَبْدِ اللّه ِ عليه السلام ، قَالَ :«الْعَقْلُ دَلِيلُ الْمُؤْمِنِ» .

۲۵.الْحُسَيْنُ بْنُ مُحَمَّدٍ ، عَنْ مُعَلَّى بْنِ مُحَمَّدٍ ، عَنِ الْوَشَّاءِ ، عَنْ حَمَّادِ بْنِ عُثْمَانَ ، عَنِ السَّرِيِّ بْنِ خَالِدٍ ، عَنْ أَبِي عَبْدِ اللّه ِ عليه السلام ، قَالَ :«قَالَ رَسُولُ اللّه ِ صلى الله عليه و آله : يَا عَلِيُّ ، لا فَقْرَ أَشَدُّ مِنَ الْجَهْلِ ، وَلَا مَالَ أَعْوَدُ مِنَ الْعَقْلِ» .

۲۶.مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ ، عَنْ سَهْلِ بْنِ زِيَادٍ ، عَنِ ابْنِ أَبِي نَجْرَانَ ، عَنِ الْعَلَاءِ بْنِ رَزِينٍ ، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ ، عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ عليه السلام ، قَالَ :«لَمَّا خَلَقَ اللّه ُ الْعَقْلَ ، قَالَ لَهُ : أَقْبِلْ ، فَأَقْبَلَ ، ثُمَّ قَالَ لَهُ : أَدْبِرْ ، فَأَدْبَرَ ، فَقَالَ : وَعِزَّتِي وَجَلَالِي مَا خَلَقْتُ خَلْقاً أَحْسَنَ مِنْكَ ، إِيَّاكَ آمُرُ ، وَإِيَّاكَ أَنْهى ، وَإِيَّاكَ أُثِيبُ ، وَإِيَّاكَ أُعَاقِبُ» .

۲۷.عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا ، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ ، عَنِ الْهَيْثَمِ بْنِ أَبِي مَسْرُوقٍ النَّهْدِيِّ ، عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ خَالِدٍ ، عَنْ إِسْحَاقَ بْنِ عَمَّارٍ ، قَالَ :قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللّه ِ عليه السلام : الرَّجُلُ آتِيهِ وَأُكَلِّمُهُ بِبَعْضِ كَلَامِي ، فَيَعْرِفُهُ كُلَّهُ ؛ وَمِنْهُمْ مَنْ آتِيهِ فَأُكَلِّمُهُ بِالْكَلَامِ ، فَيَسْتَوْفِي كَلَامِي كُلَّهُ ، ثُمَّ يَرُدُّهُ عَلَيَّ كَمَا كَلَّمْتُهُ ؛ وَمِنْهُمْ مَنْ آتِيهِ فَأُكَلِّمُهُ ، فَيَقُولُ : أَعِدْ عَلَيَّ؟
فَقَالَ : «يَا إِسْحَاقُ ، وَمَا تَدْرِي لِمَ هذَا؟» قُلْتُ : لَا ، قَالَ : «الَّذِي تُكَلِّمُهُ بِبَعْضِ كَلَامِكَ ، فَيَعْرِفُهُ كُلَّهُ ، فَذَاكَ مَنْ عُجِنَتْ نُطْفَتُهُ بِعَقْلِهِ ؛ وَأَمَّا الَّذِي تُكَلِّمُهُ ، فَيَسْتَوْفِي كَلَامَكَ ، ثُمَّ يُجِيبُكَ عَلى كَلَامِكَ ، فَذَاكَ الَّذِي رُكِّبَ عَقْلُهُ فِيهِ فِي بَطْنِ أُمِّهِ ؛ وَأَمَّا الَّذِي تُكَلِّمُهُ بِالْكَلَامِ ، فَيَقُولُ : أَعِدْ عَلَيَّ ، فَذَاكَ الَّذِي رُكِّبَ عَقْلُهُ فِيهِ بَعْدَ مَا كَبِرَ ، فَهُوَ يَقُولُ لَكَ : أَعِدْ عَلَيَّ» .

  • نام منبع :
    تحفة الأولياء ج1
    سایر پدیدآورندگان :
    تحقیق : مرادی، محمد
    تعداد جلد :
    4
    ناشر :
    دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1388 ش
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 218739
صفحه از 908
پرینت  ارسال به