371
تحفة الأولياء ج1

۳۱۶.احمد بن ادريس، از محمد بن عبدالجبّار، از صفوان بن يحيى، از فُضيل بن عثمان، از ابن ابى يعفور روايت كرده است كه گفت: از امام جعفر صادق عليه السلام پرسيدم از فرموده خداى عزّوجلّ«هُوَ الْأَوَّلُ وَ الْأَخِرُ»۱و عرض كردم كه اول را شناختيم و معنى آن را دانستيم، تفسير آخر و معنى آن را براى ما بيان فرما.
حضرت فرمود كه:
«هيچ چيز نيست، مگر اين كه هلاك مى شود يا متغير مى گردد، و يا يك نحو تغيّر و زوال در آن راه مى يابد، يا از رنگى به رنگى، يا از هيأتى به هيأتى، يا از صفتى به صفتى مى گردد. و از زيادتى به سوى نقصان، و از نقصان به سوى زيادتى، انتقال مى يابد، مگر پروردگار عالميان كه آن جناب، هميشه به يك حال بوده و خواهد بود. اوست اول پيش از هر چيزى، و اوست آخر بر آن نحوى كه در اول بوده، بدون تغير، و صفات و نام ها بر او مختلف نمى شود؛ چنانچه بر غير او مختلف مى شود، مثل انسانى كه يك مرتبه خاك مى باشد و يك مرتبه گوشت و خون و يك مرتبه خُرد و مُرد شده و در هم شكسته و پوسيده و از هم پاشيده است و مانند خرماى نيم رس كه يك مرتبه غوره مى باشد و يك مرتبه خرماى نيم رس و يك مرتبه خرماى تر و يك مرتبه خرماى خشك. پس نام ها و صفات بر هر يك از اينها متبدل مى شود و خداى عزّوجلّ بر خلاف اين است».

۳۱۷.على بن ابراهيم، از پدرش، از ابن ابى عُمير، از ابن اُذينه، از محمد بن حكيم، از ميمون البان روايت كرده است كه گفت: از حضرت امام جعفر صادق عليه السلام شنيدم در حالى كه از او سؤال شد از معنى اول و آخر كه حضرت فرمود:«اول است بى آن كه اولى پيش از او باشد، يا پديدآورنده اى كه بر او پيشى گرفته باشد. و آخر است بى آن كه انتهايى داشته باشد؛ چنانچه از صفت آفريدگان تعقل مى شود، وليكن قديم است و اول و آخر كه هميشه بوده و هميشه خواهد بود، بى ابتدا و نهايت و حدوث بر او واقع نمى شود، و از حالى به حالى نمى گردد و آفريننده هر چيزى است».

1.حديد، ۳.


تحفة الأولياء ج1
370

۳۱۶.أَحْمَدُ بْنُ إِدْرِيسَ، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ الْجَبَّارِ، عَنْ صَفْوَانَ بْنِ يَحْيى، عَنْ فُضَيْلِ بْنِ عُثْمَانَ، عَنِ ابْنِ أَبِي يَعْفُورٍ، قَالَ :سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللّه ِ عليه السلام عَنْ قَوْلِ اللّه ِ عَزَّ وَجَلَّ : «هُوَ الْأَوَّلُ وَ الْاخِرُ» وَقُلْتُ: أَمَّا «الْأَوَّلُ» فَقَدْ عَرَفْنَاهُ، وَأَمَّا «الْاخِرُ» فَبَيِّنْ لَنَا تَفْسِيرَهُ.
فَقَالَ: «إِنَّهُ لَيْسَ شَيْءٌ إِلَا أَنْ يَبِيدَ أَوْ يَتَغَيَّرَ، أَوْ يَدْخُلَهُ التَّغَيُّرُ وَالزَّوَالُ، أَوْ يَنْتَقِلَ مِنْ لَوْنٍ إِلى لَوْنٍ، وَمِنْ هَيْئَةٍ إِلى هَيْئَةٍ، وَمِنْ صِفَةٍ إِلى صِفَةٍ، وَمِنْ زِيَادَةٍ إِلى نُقْصَانٍ، وَمِنْ نُقْصَانٍ إِلى زِيَادَةٍ إِلَا رَبَّ الْعَالَمِينَ؛ فَإِنَّهُ لَمْ يَزَلْ وَلَا يَزَالُ بِحَالَةٍ وَاحِدَةٍ، هُوَ الْأَوَّلُ قَبْلَ كُلِّ شَيْءٍ، وَهُوَ الْاخِرُ عَلى مَا لَمْ يَزَلْ، وَلَا تَخْتَلِفُ عَلَيْهِ الصِّفَاتُ وَالْأَسْمَاءُ كَمَا تَخْتَلِفُ عَلى غَيْرِهِ، مِثْلُ الْاءِنْسَانِ الَّذِي يَكُونُ تُرَاباً مَرَّةً، وَمَرَّةً لَحْماً وَدَماً، وَمَرَّةً رُفَاتاً وَرَمِيماً، وَكَالْبُسْرِ الَّذِي يَكُونُ مَرَّةً بَلَحاً ، وَمَرَّةً بُسْراً، وَمَرَّةً رُطَباً، وَمَرَّةً تَمْراً، فَتَتَبَدَّلُ عَلَيْهِ الْأَسْمَاءُ وَالصِّفَاتُ، وَاللّه ُ ـ جَلَّ وَعَزَّ ـ بِخِلَافِ ذلِكَ».

۳۱۷.عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ، عَنْ أَبِيهِ، عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ، عَنِ ابْنِ أُذَيْنَةَ، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ حَكِيمٍ، عَنْ مَيْمُونٍ الْبَانِ، قَالَ :سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللّه ِ عليه السلام وَقَدْ سُئِلَ عَنِ الْأَوَّلِ وَالْاخِرِ، فَقَالَ: «الْأَوَّلُ لَا عَنْ أَوَّلٍ قَبْلَهُ، وَلَا عَنْ بَدْءٍ سَبَقَهُ؛ وَالْاخِرُ لَا عَنْ نِهَايَةٍ كَمَا يُعْقَلُ مِنْ صِفَةِ الْمَخْلُوقِينَ، وَلكِنْ قَدِيمٌ، أَوَّلٌ، آخِرٌ، لَمْ يَزَلْ، وَلَا يَزُولُ، بِلَا بَدْءٍ وَلَا نِهَايَةٍ، لَا يَقَعُ عَلَيْهِ الْحُدُوثُ ، وَلَا يَحُولُ مِنْ حَالٍ إِلى حَالٍ، خَالِقُ كُلِّ شَيْءٍ».

  • نام منبع :
    تحفة الأولياء ج1
    سایر پدیدآورندگان :
    تحقیق : مرادی، محمد
    تعداد جلد :
    4
    ناشر :
    دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1388 ش
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 218544
صفحه از 908
پرینت  ارسال به