123
تحفة الأولياء ج2

۸۳۶.چند نفر از اصحاب ما روايت كرده اند، از احمد بن محمد، از جعفر بن يحيى، از مالك بن اَشْيَم، از حسين بن بشّار كه گفت: ابن قِياما عريضه اى به خدمت ابوالحسن حضرت امام رضا عليه السلام نوشت و سخنش در آن عريضه اين بود كه چگونه تو امام باشى، با آن كه تو را فرزندى نيست؟ پس حضرت امام رضا عليه السلام او را جواب فرمود مانند كسى كه به خشم آمده باشد كه:«تو چه مى دانى كه مرا فرزندى نخواهد بود، و چند روز و چند شب بيش نگذرد تا آن كه خدا مرا پسرى روزى كند كه به واسطه او، ميان حقّ و باطل جدا شود».

۸۳۷.بعضى از اصحاب ما، از محمد بن على، از معاوية بن حُكيم، از ابن ابى نصر روايت كرده است كه گفت: ابن نجاشى به من گفت كه: كيست امام بعد از صاحب تو؛ (يعنى: امام رضا عليه السلام ) و خواهش دارم كه تو او را سؤال كنى تا بدانم؟ ابن ابى نصر مى گويد كه: بعد از آن، بر امام رضا عليه السلام داخل شدم و آن حضرت را به ماجرا خبر دادم. فرمود كه:«امام بعد از من، پسر من است». بعد از آن فرمود كه: «آيا هيچ كس جرأت مى كند كه بگويد: پسر من و او را فرزندى نباشد».
(و مخفى نماند كه اين كلام، اگر صريح نباشد در اين كه امام محمد تقى عليه السلام در آن وقت متولّد نشده بود، لااقل در آن ظهور دارد، و آن كه گمان كرده كه آن حضرت در حين جواب موجود بوده، اشتباه كرده است. و مؤيّد اين، آن است كه در ارشاد شيخ مفيد، اين تتّمه نيز هست كه: و حال آن كه ابو جعفر عليه السلام متولّد نشده بود. پس چند روز بيش نگذشت تا آن كه آن حضرت عليه السلام متولّد شد).

۸۳۸.احمد بن مهران، از محمد بن على، از معمّر بن خلاد روايت كرده است كه گفت: در نزد حضرت امام رضا عليه السلام چيزى را مذكور ساختيم، بعد از آن كه امام محمد تقى عليه السلام از براى او متولّد شده بود، فرمود كه:«شما را به اين سؤال چه حاجت؟ اينك ابوجعفر است كه من او را در مجلس خود نشانيده ام، و او را به جاى خويش قرار داده ام».

۸۳۹.احمد، از محمد بن على، از ابن قياماى واسطى روايت كرده است كه گفت: بر على بن موسى الرّضا عليه السلام داخل شدم و به آن حضرت عرض كردم كه: آيا دو امام در يك وقت مى باشند؟ فرمود:«نه، مگر آن كه يكى از اين دو، ساكت باشد». به آن حضرت عرض كردم كه: امام ناطق توئى و تو را فرزندى نيست كه امامِ ساكت باشد. و هنور ابوجعفر از برايش متولّد نشده بود. فرمود: «به خدا سوگند كه خدا از نسل من، كسى را قرار مى دهد كه حق و اهل آن را به سبب او ثابت گرداند، و به واسطه او، باطل و اهل آن را هلاك و نابود سازد». پس بعد از يك سال، ابوجعفر از برايش متولّد شد، و ابن قياما واقفى بود (و واقفيّه، طائفه اى از شعيه اند كه بعد از امام موسى عليه السلام به امامى قائل نيستند).


تحفة الأولياء ج2
122

۸۳۶.عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا ، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ ، عَنْ جَعْفَرِ بْنِ يَحْيى ، عَنْ مَالِكَ بْنِ أَشْيَمَ ، عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ بَشَّارٍ ، قَالَ :كَتَبَ ابْنُ قِيَامَا إِلى أَبِي الْحَسَنِ الرِّضَا عليه السلام كِتَاباً يَقُولُ فِيهِ : كَيْفَ تَكُونُ إِمَاماً وَ لَيْسَ لَكَ وَلَدٌ ؟! فَأَجَابَهُ أَبُو الْحَسَنِ عليه السلام ـ شِبْهَ الْمُغْضَبِ ـ : «وَ مَا عَلَّمَكَ أَنَّهُ لَا يَكُونُ لِي وَلَدٌ ؟ وَ اللّهِ ، لَا تَمْضِي الْأَيَّامُ وَ اللَّيَالِي حَتّى يَرْزُقَنِيَ اللّهُ وَلَداً ذَكَراً يَفْرُقُ بِهِ بَيْنَ الْحَقِّ وَ الْبَاطِلِ» .

۸۳۷.بَعْضُ أَصْحَابِنَا ، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيٍّ ، عَنْ مُعَاوِيَةَ بْنِ حُكَيْمٍ ، عَنِ ابْنِ أَبِي نَصْرٍ ، قَالَ :قَالَ لِيَ ابْنُ النَّجَاشِيِّ : مَنِ الْاءِمَامُ بَعْدَ صَاحِبِكَ ؛ فَأَشْتَهِي أَنْ تَسْأَلَهُ حَتّى أَعْلَمَ ؟ فَدَخَلْتُ عَلَى الرِّضَا عليه السلام ، فَأَخْبَرْتُهُ ، قَالَ : فَقَالَ لِي : «الْاءِمَامُ ابْنِي». ثُمَّ قَالَ : «هَلْ يَتَجَرَّأُ أَحَدٌ أَنْ يَقُولَ : ابْنِي وَ لَيْسَ لَهُ وَلَدٌ؟» .

۸۳۸.أَحْمَدُ بْنُ مِهْرَانَ ، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيٍّ ، عَنْ مُعَمَّرِ بْنِ خَلَادٍ ، قَالَ :ذَكَرْنَا عِنْدَ أَبِي الْحَسَنِ عليه السلام شَيْئاً بَعْدَ مَا وُلِدَ لَهُ أَبُو جَعْفَرٍ عليه السلام ، فَقَالَ : «مَا حَاجَتُكُمْ إِلى ذلِكَ ؟ هذَا أَبُو جَعْفَرٍ قَدْ أَجْلَسْتُهُ مَجْلِسِي ، وَ صَيَّرْتُهُ فِي مَكَانِي» .

۸۳۹.أَحْمَدُ ، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيٍّ ، عَنِ ابْنِ قِيَامَا الْوَاسِطِيِّ ، قَالَ :دَخَلْتُ عَلى عَلِيِّ بْنِ مُوسى عليهماالسلام ، فَقُلْتُ لَهُ : أَ يَكُونُ إِمَامَانِ ؟ قَالَ : «لَا ، إِلَا وَ أَحَدُهُمَا صَامِتٌ». فَقُلْتُ لَهُ : هُوَ ذَا أَنْتَ ، لَيْسَ لَكَ صَامِتٌ ـ وَ لَمْ يَكُنْ وُلِدَ لَهُ أَبُو جَعْفَرٍ عليه السلام بَعْدُ ـ فَقَالَ لِي : «وَ اللّهِ ، لَيَجْعَلَنَّ اللّهُ مِنِّي مَا يُثْبِتُ بِهِ الْحَقَّ وَ أَهْلَهُ ، وَ يَمْحَقُ بِهِ الْبَاطِلَ وَ أَهْلَهُ». فَوُلِدَ لَهُ بَعْدَ سَنَةٍ أَبُو جَعْفَرٍ عليه السلام ، وَ كَانَ ابْنُ قِيَامَا وَاقِفِيّاً .

  • نام منبع :
    تحفة الأولياء ج2
    سایر پدیدآورندگان :
    تحقیق : مرادی، محمد
    تعداد جلد :
    4
    ناشر :
    دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1388 ش
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 128941
صفحه از 856
پرینت  ارسال به