335
تحفة الأولياء ج2

۱۰۰۹.چند نفر از اصحاب ما روايت كرده اند، از احمد بن محمد، از ابن محبوب، از ربيع بن محمد مُسْلى، از محمد بن مروان كه گفت: شنيدم از امام جعفر صادق عليه السلام كه مى فرمود:«به درستى كه امام، در شكم مادرش مى شنود و چون متولد شود، در ميانه شانه هاى او نوشته مى شود كه: «وَتَمَّتْ كَلِمَتُ رَبِّكَ صِدْقًا وَعَدْلًا لَا مُبَدِّلَ لِكَلِمَـتِهِ وَهُوَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ» ، و چون امر امامت به او منتقل شود، خدا از براى او عمودى از نور قرار دهد كه به آن ببيند، هر چه را كه اهل هر شهرى مى كنند».

۱۰۱۰.حسين بن محمد، از معلّى بن محمد، از احمد بن محمد بن عبداللّه ، از ابن مسعود، از عبداللّه بن ابراهيم جعفرى روايت كرده است كه گفت: شنيدم از اسحاق بن جعفر كه مى گفت: شنيدم از پدرم، حضرت امام جعفر صادق عليه السلام ، كه مى فرمود:«اوصيا چون مادران ايشان به ايشان حامله شوند، سستى مانند غَش به ايشان رسد، و در تمام آن روز اگر روز باشد، و در همه آن شب اگر شب باشد، بر اين حال بماند (كه گويا در غَش است). پس مردى را در خواب ببيند كه او را مژده دهد به پسرى بردبار دانا، و به اين بشارت شاد شود.
بعد از آن، از خواب بيدار شود و از جانب راست خود، از كنار خانه آوازى بشنود كه كسى بگويد كه: حامله شدى به خوبى، و بازگشت تو به خوبى خواهد بود، و چيز خوبى را آوردى. بشارت باد تو را به پسرى بردبار دانا. و در بدن خود سبكى بيابد و بعد از آن، از پهلوها و شكم خويش ناخوشى نيابد، و چون نه ماه از حملش بگذرد، آواز سختى را در خانه بشنود، و صاحب آن را نببيند، و چون شبى كه در آن مى زايد، بيايد از براى او نورى در آن خانه ظاهر شود، آن را ببيند و غير از او، كسى آن را نبيند، مگر پدر امام و چون او را بزايد، بزايد او را نشسته، و به جهت امام چنان از هم باز شود كه امام چهار زانو بيرون آيد، و بعد از آن كه به زمين رسيد، گرد بنشيند و از قبله تجاوز نكند تا آن كه در برابر روى او باشد (يعنى: به هر طرف كه روى او باشد، به جانب قبله بگرداند).
پس، سه مرتبه عطسه كند و به انگشت خويش، اشاره به حمد خدا نمايد، و به زمين آيد ناف بريده و ختنه كرده، و دو دندان پيش او از بالا و پايين و همچنين دو دندان نيشتر و دندان هاى خنده او روئيده باشد (حاصل آن كه امام را در هنگام تولد، دوازده دندان باشد: رباعيات و انياب و ضواحك، و اما طواحن كه آن را دندان آسيا مى گويند و آن دوازده است، و چهار دندان نواجذ كه آن را دندان عقل مى گويند، بعد از آن بيرون مى آيد). و در پيش روى او نور زردى است مانند شمش طلا و در آن روز و در آن شب، چنان مى ماند كه نورى مانند طلا از دست هاى او روان مى شود و پيغمبران همچنين اند، چون متولد شوند، و جز اين نيست كه اوصيا چيزهاى نفيس اند از پيغمبران عليهم السلام ».


تحفة الأولياء ج2
334

۱۰۰۹.عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا ، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ ، عَنِ ابْنِ مَحْبُوبٍ ، عَنِ الرَّبِيعِ بْنِ مُحَمَّدٍ الْمُسْلِيِّ ، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مَرْوَانَ ، قَالَ :سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللّهِ عليه السلام يَقُولُ : «إِنَّ الْاءِمَامَ لَيَسْمَعُ فِي بَطْنِ أُمِّهِ ، فَإِذَا وُلِدَ خُطَّ بَيْنَ كَتِفَيْهِ : «وَ تَمَّتْ كَلِمَةُ رَبِّكَ صِدْقاً وَ عَدْلًا لا مُبَدِّلَ لِكَلِماتِهِ وَ هُوَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ» فَإِذَا صَارَ الْأَمْرُ إِلَيْهِ ، جَعَلَ اللّهُ لَهُ عَمُوداً مِنْ نُورٍ يُبْصِرُ بِهِ مَا يَعْمَلُ أَهْلُ كُلِّ بَلْدَةٍ» .

۱۰۱۰.الْحُسَيْنُ بْنُ مُحَمَّدٍ ، عَنْ مُعَلَّى بْنِ مُحَمَّدٍ ، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ اللّهِ ، عَنِ ابْنِ مَسْعُودٍ ، عَنْ عَبْدِ اللّهِ بْنِ إِبْرَاهِيمَ الْجَعْفَرِيِّ ، قَالَ :سَمِعْتُ إِسْحَاقَ بْنَ جَعْفَرٍ يَقُولُ : سَمِعْتُ أَبِي يَقُولُ : «الْأَوْصِيَاءُ إِذَا حَمَلَتْ بِهِمْ أُمَّهَاتُهُمْ ، أَصَابَهَا فَتْرَةٌ شِبْهُ الْغَشْيَةِ ، فَأَقَامَتْ فِي ذلِكَ يَوْمَهَا ذلِكَ إِنْ كَانَ نَهَاراً ، أَوْ لَيْلَتَهَا إِنْ كَانَ لَيْلًا ، ثُمَّ تَرى فِي مَنَامِهَا رَجُلًا يُبَشِّرُهَا بِغُـلَامٍ عَلِيمٍ حَلِيمٍ ، فَتَفْرَحُ لِذلِكَ ، ثُمَّ تَنْتَبِهُ مِنْ نَوْمِهَا ، فَتَسْمَعُ مِنْ جَانِبِهَا الْأَيْمَنِ فِي جَانِبِ الْبَيْتِ صَوْتاً يَقُولُ : حَمَلْتِ بِخَيْرٍ ، وَ تَصِيرِينَ إِلى خَيْرٍ ، وَ جِئْتِ بِخَيْرٍ ، أَبْشِرِي بِغُـلَامٍ حَلِيمٍ عَلِيمٍ ، وَ تَجِدُ خِفَّةً فِي بَدَنِهَا ، ثُمَّ لَمْ تَجِدْ بَعْدَذلِكَ اتِّسَاعاً مِنْ جَنْبَيْهَا وَ بَطْنِهَا ، فَإِذَا كَانَ لِتِسْعٍ مِنْ شَهْرِهَا ، سَمِعَتْ فِي الْبَيْتِ حِسّاً شَدِيداً ، فَإِذَا كَانَتِ اللَّيْلَةُ الَّتِي تَلِدُ فِيهَا ، ظَهَرَ لَهَا فِي الْبَيْتِ نُورٌ تَرَاهُ ، لَا يَرَاهُ غَيْرُهَا إِلَا أَبُوهُ ، فَإِذَا وَلَدَتْهُ ، وَلَدَتْهُ قَاعِداً ، وَ تَفَتَّحَتْ لَهُ حَتّى يَخْرُجَ مُتَرَبِّعاً ، ثُمَّ يَسْتَدِيرُ بَعْدَ وُقُوعِهِ إِلَى الْأَرْضِ ، فَـلَا يُخْطِئُ الْقِبْلَةَ ـ حَيْثُ كَانَتْ ـ بِوَجْهِهِ ، ثُمَّ يَعْطِسُ ثَـلَاثاً ، يُشِيرُ بِإِصْبَعِهِ بِالتَّحْمِيدِ ، وَ يَقَعُ مَسْرُوراً ، مَخْتُوناً ، وَ رَبَاعِيَتَاهُ مِنْ فَوْقٍ وَ أَسْفَلَ وَ نَابَاهُ وَ ضَاحِكَاهُ ، وَ مِنْ بَيْنِ يَدَيْهِ مِثْلُ سَبِيكَةِ الذَّهَبِ نُورٌ ، وَ يُقِيمُ يَوْمَهُ وَ لَيْلَتَهُ تَسِيلُ يَدَاهُ ذَهَباً ، وَ كَذلِكَ الْأَنْبِيَاءُ إِذَا وُلِدُوا ، وَ إِنَّمَا الْأَوْصِيَاءُ أَعْـلَاقٌ مِنَ الْأَنْبِيَاءِ» .

  • نام منبع :
    تحفة الأولياء ج2
    سایر پدیدآورندگان :
    تحقیق : مرادی، محمد
    تعداد جلد :
    4
    ناشر :
    دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1388 ش
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 128923
صفحه از 856
پرینت  ارسال به