359
تحفة الأولياء ج2

۱۰۳۵.احمد بن ادريس و محمد بن يحيى، از حسن بن على كوفى، از ابن فضّال، از بعضى از اصحاب ما، از سعد إسكاف روايت كرده اند كه گفت:بر درِ خانه امام محمد باقر عليه السلام آمدم و مى خواستم كه رخصت بگيرم تا بر آن حضرت داخل شوم، ديدم كه پالان هاى شتر بر درِ خانه در پهلوى يكديگر گذاشته، ناگاه بسيار آوازها بلند شد. بعد از آن، گروهى بيرون آمدند كه عمامه ها بر سر بسته بودند، و شباهت به طائفه هندى داشتند.
راوى مى گويد كه: بر حضرت باقر عليه السلام داخل شدم و عرض كردم كه: فداى تو گردم، امروز رخصت تو در باب دخول من، طول كشيد و جماعتى را ديدم كه به سوى من بيرون آمدند و عمامه ها بر سر بسته بودند، و من ايشان را نمى شناختم و نديده بودم. فرمود كه: «اى سعد، آيا مى دانى كه آن گروه چه طائفه بودند؟» عرض كردم: نه. فرمود كه: «ايشان برادران شمايند از جنّ كه به نزد ما مى آيند و ما را از حلال و حرام و مسائل دين خويش سؤال مى نمايند».

۱۰۳۶.محمد بن يحيى، از محمد بن حسين، از ابراهيم بن ابى البِلاد، از سَدير صيرفى روايت كرده است كه گفت:حضرت امام محمد باقر عليه السلام در مدينه خدمتى چند كه داشت، به من رجوع فرمود و مرا در باب آنها امر و سفارش نمود. بعد از آن، از مدينه بيرون آمدم و در هنگامى كه در ميان شاهراه روحاء ۱ بر ناقه خود سوار بودم، ناگاه ديدم كه انسانى جامه خود را حركت مى دهد.
سَدير مى گويد كه: پس به جانب او ميل نمودم و گمان كردم كه او تشنه است. مَطهره ۲ خود را به او دادم. گفت: مرا احتياجى به آن نيست، و نامه اى به من داد كه گِلى كه به آن نامه مهر شده بود، هنوز تر بود. چون به مُهر آن نظر كردم، ديدم كه مُهر امام محمد باقر عليه السلام بود. گفتم: در چه وقت از صاحب اين نامه جدا شدى (يا در خدمت او بودى)؟ گفت: در همين ساعت؛ و ديدم كه در نامه چيزى چند بود كه مرا به آنها امر فرموده بود. پس نگاه كردم، ديدم كه كسى در نزد من نيست. بعد از آن كه حضرت تشريف آورد و به خدمتش رسيدم، عرض كردم كه: فداى تو گردم، مردى نامه تو را به نزد من آورد و گِل آن هنوز تر بود. فرمود كه: «اى سدير، به درستى كه ما را خدمت كارى چندند از جن، و چون خواهيم كه امرى به زودى صورت يابد، ايشان را مى فرستيم» .
و در روايت ديگر، چنين است كه: «ما را پيروانى چند از جن هست؛ چنانچه ما را پيروانى چند از انس مى باشند و چون امرى را اراده كنيم، ايشان را مى فرستيم».

1.كه موضعى است بين الحرمين كه سى ميل يا چهل ميل به مدينه دارد. مترجم

2.ظرف آب و آبريز.


تحفة الأولياء ج2
358

۱۰۳۵.أَحْمَدُ بْنُ إِدْرِيسَ وَ مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيى ، عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِيٍّ الْكُوفِيِّ ، عَنِ ابْنِ فَضَّالٍ ، عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِنَا ، عَنْ سَعْدٍ الْاءِسْكَافِ ، قَالَ :أَتَيْتُ أَبَا جَعْفَرٍ عليه السلام أُرِيدُ الْاءِذْنَ عَلَيْهِ ، فَإِذَا رِحَالُ إِبِلٍ عَلَى الْبَابِ مَصْفُوفَةٌ ، وَ إِذَا الْأَصْوَاتُ قَدِ ارْتَفَعَتْ ، ثُمَّ خَرَجَ قَوْمٌ مُعْتَمِّينَ بِالْعَمَائِمِ يُشْبِهُونَ الزُّطَّ ، قَالَ : فَدَخَلْتُ عَلى أَبِي جَعْفَرٍ عليه السلام ، فَقُلْتُ : جُعِلْتُ فِدَاكَ ، أَبْطَأَ إِذْنُكَ عَلَيَّ الْيَوْمَ ، وَ رَأَيْتُ قَوْماً خَرَجُوا عَلَيَّ مُعْتَمِّينَ بِالْعَمَائِمِ فَأَنْكَرْتُهُمْ ؟ فَقَالَ : «أَ وَ تَدْرِي مَنْ أُولئِكَ يَا سَعْدُ ؟» قَالَ : قُلْتُ : لَا ، قَالَ : فَقَالَ : «أُولئِكَ إِخْوَانُكُمْ مِنَ الْجِنِّ يَأْتُونَّا ، فَيَسْأَلُونَّا عَنْ حَـلَالِهِمْ وَ حَرَامِهِمْ وَ مَعَالِمِ دِينِهِمْ» .

۱۰۳۶.مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيى ، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحُسَيْنِ ، عَنْ إِبْرَاهِيمَ بْنِ أَبِي الْبِـلَادِ ، عَنْ سَدِيرٍ الصَّيْرَفِيِّ ، قَالَ :أَوْصَانِي أَبُو جَعْفَرٍ عليه السلام بِحَوَائِجَ لَهُ بِالْمَدِينَةِ ، فَخَرَجْتُ ، فَبَيْنَا أَنَا بَيْنَ فَجِّ الرَّوْحَاءِ عَلى رَاحِلَتِي إِذَا إِنْسَانٌ يُلْوِي بِثَوْبِهِ ، قَالَ : فَمِلْتُ إِلَيْهِ ، وَ ظَنَنْتُ أَنَّهُ عَطْشَانُ ، فَنَاوَلْتُهُ الْاءِدَاوَةَ ، فَقَالَ لِي : لَا حَاجَةَ لِي بِهَا ، وَ نَاوَلَنِي كِتَاباً طِينُهُ رَطْبٌ ، قَالَ : فَلَمَّا نَظَرْتُ إِلَى الْخَاتَمِ إِذَا خَاتَمُ أَبِي جَعْفَرٍ عليه السلام ، فَقُلْتُ : مَتى عَهْدُكَ بِصَاحِبِ الْكِتَابِ ؟ قَالَ : السَّاعَةَ ، وَ إِذَا فِي الْكِتَابِ أَشْيَاءُ يَأْمُرُنِي بِهَا ، ثُمَّ الْتَفَتُّ ، فَإِذَا لَيْسَ عِنْدِي أَحَدٌ .
قَالَ : ثُمَّ قَدِمَ أَبُو جَعْفَرٍ عليه السلام ، فَلَقِيتُهُ ، فَقُلْتُ : جُعِلْتُ فِدَاكَ ، رَجُلٌ أَتَانِي بِكِتَابِكَ وَ طِينُهُ رَطْبٌ ؟ فَقَالَ : «يَا سَدِيرُ ، إِنَّ لَنَا خَدَماً مِنَ الْجِنِّ ، فَإِذَا أَرَدْنَا السُّرْعَةَ ، بَعَثْنَاهُمْ» .
وَ فِي رِوَايَةٍ أُخْرى : قَالَ : «إِنَّ لَنَا أَتْبَاعاً مِنَ الْجِنِّ ، كَمَا أَنَّ لَنَا أَتْبَاعاً مِنَ الْاءِنْسِ ، فَإِذَا أَرَدْنَا أَمْراً بَعَثْنَاهُمْ» .

  • نام منبع :
    تحفة الأولياء ج2
    سایر پدیدآورندگان :
    تحقیق : مرادی، محمد
    تعداد جلد :
    4
    ناشر :
    دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1388 ش
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 128653
صفحه از 856
پرینت  ارسال به