373
تحفة الأولياء ج2

۱۰۵۲.چند نفر از اصحاب ما روايت كرده اند، از حسين بن حسن بن يزيد، از بَدر، از پدرش كه گفت:حديث كرد مرا سلّام ـ كه ابو على خراسانى است ـ از سلّام بن سعيد مخزومى كه گفت: در بين اين كه من در نزد امام جعفر صادق عليه السلام نشسته بودم، ناگاه عَبّاد بن كثير ـ عابد اهل بصره ـ و ابن شريح ـ فقيه اهل مكه - بر آن حضرت داخل شدند، و ميمون قدّاح ـ مولاى امام محمد باقر عليه السلام ـ در خدمت حضرت صادق عليه السلام بود. پس عَبّاد بن كثير از آن حضرت سؤال نمود و عرض كرد كه: يا ابا عبداللّه ، رسول خدا صلى الله عليه و آله در چند جامه كفن شد؟ فرمود كه: «در سه جامه: دو جامه صُحارى و يك جامه بُرد يمانى». ۱ پس گويا عَبّاد بن كثير از اين كه حضرت فرمود، در خود پيچيد و آثار عدم قبول در او ظاهر بود. حضرت صادق عليه السلام فرمود كه: «درخت خرماى مريم درخت عجوه بود ۲ و آن عجوه از آسمان فرود آمده بود. پس آنچه از اصل آن روييد، عجوه شد و آنچه از هسته بر چيده بود، بدترين انواع خرما است».
و چون از نزد آن حضرت، بيرون رفتند، عبّاد بن كثير، به ابن شريح گفت: به خدا سوگند، كه نمى دانم اين مَثَلى كه حضرت صادق عليه السلام براى من زد چه بود؟ ابن شريح گفت كه: اين پسر (يعنى: ميمون قدّاح) تو را خبر مى دهد؛ زيرا كه او از جمله تابعان و كسان ايشان است. پس عَبّاد از ميمون سؤال كرد، ميمون گفت: آيا نمى دانى كه حضرت به تو چه فرمود و مقصود چه بود؟ گفت: نه به خدا سوگند. ميمون گفت كه: حضرت مَثَل خويش را براى تو بيان كرد و تو را خبر داد كه او فرزندى است از فرزندان رسول خدا صلى الله عليه و آله و علم رسول خدا، در نزد ايشان است. پس آنچه از نزد ايشان آمده باشد، حق و صواب، و آنچه از نزد غير ايشان آمده باشد، پوچ است (كه هيچ قيمتى ندارد).

1.و بُرد در آن روز كم بود، و صُحار به ضمّ صاد دهى است در يمن، و در صحاح است كه قصبه عمان است و در فائق زمخشرى است كه جامه صَحارى به فتح صاد، مشتق است از صُحره به ضمّ صاد، و آن سرخى است نهان چون رنگ غبار گون. و بعضى گفته اند كه منسوب است به سوى صُحار به ضم صاد. و در نهايه گفته است كه صُحار، دهى است در يمن كه جامه به آن منسوب است. و بعضى گفته اند كه: صحارى از صحره است. مترجم

2.و عجوه به فتح عين وسكون جيم، نوعى است از خرما كه در مدينه مى باشد و از همه انواع آن بهتر است.مترجم


تحفة الأولياء ج2
372

۱۰۵۲.عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا ، عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ الْحَسَنِ بْنِ يَزِيدَ ، عَنْ بَدْرٍ ، عَنْ أَبِيهِ ، قَالَ :حَدَّثَنِي سَلَامٌ أَبُو عَلِيٍّ الْخُرَاسَانِيُّ ، عَنْ سَلَامِ بْنِ سَعِيدٍ الْمَخْزُومِيِّ ، قَالَ : بَيْنَا أَنَا جَالِسٌ عِنْدَ أَبِي عَبْدِ اللّهِ عليه السلام إِذْ دَخَلَ عَلَيْهِ عَبَّادُ بْنُ كَثِيرٍ عَابِدُ أَهْلِ الْبَصْرَةِ ، وَ ابْنُ شُرَيْحٍ فَقِيهُ أَهْلِ مَكَّةَ ـ وَ عِنْدَ أَبِي عَبْدِ اللّهِ عليه السلام مَيْمُونٌ الْقَدَّاحُ مَوْلى أَبِي جَعْفَرٍ عليه السلام ـ فَسَأَلَهُ عَبَّادُ بْنُ كَثِيرٍ ، فَقَالَ : يَا أَبَا عَبْدِ اللّهِ ، فِي كَمْ ثَوْبٍ كُفِّنَ رَسُولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله ؟ قَالَ : «فِي ثَـلَاثَةِ أَثْوَابٍ : ثَوْبَيْنِ صُحَارِيَّيْنِ ، وَ ثَوْبٍ حِبَرَةٍ ، وَ كَانَ فِي الْبُرْدِ قِلَّةٌ» .
فَكَأَنَّمَا ازْوَرَّ عَبَّادُ بْنُ كَثِيرٍ مِنْ ذلِكَ ، فَقَالَ أَبُو عَبْدِ اللّهِ عليه السلام : «إِنَّ نَخْلَةَ مَرْيَمَ إِنَّمَا كَانَتْ عَجْوَةً ، وَ نَزَلَتْ مِنَ السَّمَاءِ ، فَمَا نَبَتَ مِنْ أَصْلِهَا كَانَ عَجْوَةً ، وَ مَا كَانَ مِنْ لُقَاطٍ فَهُوَ لَوْنٌ» .
فَلَمَّا خَرَجُوا مِنْ عِنْدِهِ ، قَالَ عَبَّادُ بْنُ كَثِيرٍ لِابْنِ شُرَيْحٍ : وَ اللّهِ مَا أَدْرِي مَا هذَا الْمَثَلُ الَّذِي ضَرَبَهُ لِي أَبُو عَبْدِ اللّهِ عليه السلام ؟ فَقَالَ ابْنُ شُرَيْحٍ : هذَا الْغُـلَامُ يُخْبِرُكَ ؛ فَإِنَّهُ مِنْهُمْ ـ يَعْنِي مَيْمُونٌ ـ فَسَأَلَهُ ، فَقَالَ مَيْمُونٌ : أَ مَا تَعْلَمُ مَا قَالَ لَكَ؟ قَالَ : لَا وَ اللّهِ ، قَالَ : إِنَّهُ ضَرَبَ لَكَ مَثَلَ نَفْسِهِ ، فَأَخْبَرَكَ أَنَّهُ وَلَدٌ مِنْ وُلْدِ رَسُولِ اللّهِ صلى الله عليه و آله ، وَ عِلْمُ رَسُولِ اللّهِ عِنْدَهُمْ ، فَمَا جَاءَ مِنْ عِنْدِهِمْ ، فَهُوَ صَوَابٌ ، وَ مَا جَاءَ مِنْ عِنْدِ غَيْرِهِمْ ، فَهُوَ لُقَاطٌ .

  • نام منبع :
    تحفة الأولياء ج2
    سایر پدیدآورندگان :
    تحقیق : مرادی، محمد
    تعداد جلد :
    4
    ناشر :
    دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1388 ش
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 128501
صفحه از 856
پرینت  ارسال به