۱۰۵۲.چند نفر از اصحاب ما روايت كرده اند، از حسين بن حسن بن يزيد، از بَدر، از پدرش كه گفت:حديث كرد مرا سلّام ـ كه ابو على خراسانى است ـ از سلّام بن سعيد مخزومى كه گفت: در بين اين كه من در نزد امام جعفر صادق عليه السلام نشسته بودم، ناگاه عَبّاد بن كثير ـ عابد اهل بصره ـ و ابن شريح ـ فقيه اهل مكه - بر آن حضرت داخل شدند، و ميمون قدّاح ـ مولاى امام محمد باقر عليه السلام ـ در خدمت حضرت صادق عليه السلام بود. پس عَبّاد بن كثير از آن حضرت سؤال نمود و عرض كرد كه: يا ابا عبداللّه ، رسول خدا صلى الله عليه و آله در چند جامه كفن شد؟ فرمود كه: «در سه جامه: دو جامه صُحارى و يك جامه بُرد يمانى». ۱ پس گويا عَبّاد بن كثير از اين كه حضرت فرمود، در خود پيچيد و آثار عدم قبول در او ظاهر بود. حضرت صادق عليه السلام فرمود كه: «درخت خرماى مريم درخت عجوه بود ۲ و آن عجوه از آسمان فرود آمده بود. پس آنچه از اصل آن روييد، عجوه شد و آنچه از هسته بر چيده بود، بدترين انواع خرما است».
و چون از نزد آن حضرت، بيرون رفتند، عبّاد بن كثير، به ابن شريح گفت: به خدا سوگند، كه نمى دانم اين مَثَلى كه حضرت صادق عليه السلام براى من زد چه بود؟ ابن شريح گفت كه: اين پسر (يعنى: ميمون قدّاح) تو را خبر مى دهد؛ زيرا كه او از جمله تابعان و كسان ايشان است. پس عَبّاد از ميمون سؤال كرد، ميمون گفت: آيا نمى دانى كه حضرت به تو چه فرمود و مقصود چه بود؟ گفت: نه به خدا سوگند. ميمون گفت كه: حضرت مَثَل خويش را براى تو بيان كرد و تو را خبر داد كه او فرزندى است از فرزندان رسول خدا صلى الله عليه و آله و علم رسول خدا، در نزد ايشان است. پس آنچه از نزد ايشان آمده باشد، حق و صواب، و آنچه از نزد غير ايشان آمده باشد، پوچ است (كه هيچ قيمتى ندارد).
1.و بُرد در آن روز كم بود، و صُحار به ضمّ صاد دهى است در يمن، و در صحاح است كه قصبه عمان است و در فائق زمخشرى است كه جامه صَحارى به فتح صاد، مشتق است از صُحره به ضمّ صاد، و آن سرخى است نهان چون رنگ غبار گون. و بعضى گفته اند كه منسوب است به سوى صُحار به ضم صاد. و در نهايه گفته است كه صُحار، دهى است در يمن كه جامه به آن منسوب است. و بعضى گفته اند كه: صحارى از صحره است. مترجم
2.و عجوه به فتح عين وسكون جيم، نوعى است از خرما كه در مدينه مى باشد و از همه انواع آن بهتر است.مترجم