۷۷۴.على بن محمد، از سهل بن زياد، از محمد بن وليد ـ كه شباب صيرفى است ـ ، از يونس بن رباط روايت كرده است كه گفت: من و كامل تمّار بر امام جعفر صادق عليه السلام داخل شديم، كامل به خدمت آن حضرت عرض كرد كه: فداى تو گردم، حديثى را فلان كس روايت كرد. فرمود كه:«آن حديث را ذكر كن». عرض كرد كه: مرا حديث كرد كه: پيغمبر صلى الله عليه و آله ، على عليه السلام را حديث فرمود به هزار باب، در روزى كه وفات نمود، كه هر بابى از آن، هزار باب را مى گشايد، پس اين هزار هزار باب مى شود. حضرت فرمود كه: «چنين بود».
كامل مى گويد كه: عرض كردم كه: فداى تو گردم، اين هزار هزار باب از براى شيعيان و مواليان شما ظاهر شد؟ فرمود كه: «اى كامل، يك باب يا دو باب ظاهر شد». عرض كردم كه: فداى تو گردم، پس از فضل شما از هزار هزار باب روايت نمى شود، مگر يك باب يا دو باب؟ حضرت فرمود: «و نشايد از شما آن كه روايت كند از فضل ما آنچه را كه هست، و از فضل ما روايت نمى كنيد مگر اَلِفى را كه عطف نداشته باشد» (و الف بى عطف، چنانچه بعضى گفته اند، احتراز است از همزه، و كنايه است از وحدت و تنهايى، يا اشاره است به الف منقوشه كه پيش از آن صفرى نباشد، يا پيش و بعد آن حرفى ديگر نباشد. و بعضى گفته اند كه: مراد از آن، يك باب ناتمام است؛ زيرا كه الف، بنابر رسم الخطّ كوفى صورت آن همچنين است.
و بى عطفى آن، كه عبارت است از نداشتن ميلى كه در طرف آن است، كنايه است از ناتمامى آن. و دو باب سابق را كه دلالت بر ظهور باب تمام و باب ناتمام دارد، بر ابواب فروع حمل نموده و اين باب ناتمام را كه از آن به الف بى عطف، تعبير شده، بر بابى از ابواب اصول.
و بعضى احتمال داده اند كه الف به كسر لام، نباشد، بلكه به سكون لام باشد، كه به معنى هزار است، و مراد از آن، يك باب باشد از هزار باب، و تعبير از آن يك باب به هزار، براى آن است كه هر بابى از آن، منحلّ به هزار باب مى شود با اظهار كثرت. و مراد از غير معطوفه، آن است كه معطوف با آن نباشد و آن معطوف قول سائل است كه گفت: يا دو باب. و معنى اين مى شود كه: يك باب، نه دو باب. و اين معنى، بسيار بعيد است، بلكه به حسب عربيّت درست نيست؛ زيرا كه اَلْفْ به معنى هزار مذكر است، و غير معطوفه مؤنث، و مؤنث، صفت مذكّر نمى شود؛ زيرا كه صفت و موصوف بايد كه در تذكير و تأنيث موافق باشند؛ چنانچه در محلّ خود بيان شده).