۱۱۶۸.محمد بن يحيى، از حَمْدان بن سليمان، از عبداللّه بن محمد يمانى، از منيع بن حجّاج، از يونس، از هِشام بن حكم، از امام جعفر صادق عليه السلام روايت كرده استدر قول خداى تعالى: «لَا يَنفَعُ نَفْسًا إِيمَـنُهَا لَمْ تَكُنْ ءَامَنَتْ مِن قَبْلُ» ، كه آن حضرت فرمود: «يعنى: در ميثاق و وقت پيمان گرفتن . «أَوْ كَسَبَتْ فِى إِيمَـنِهَا خَيْرًا»۱ . حضرت فرمود كه: «اقرار كردن به پيغمبران و اوصياى ايشان و امير المؤمنين عليه السلام بخصوص» و فرمود كه: «ايمان آن تن، نفع نمى دهد؛ زيرا كه ايمان از آن ربوده شده است».
۱۱۶۹.و به همين اسناد، از يونس، از صَبّاح مُزنى، از ابو حمزه، از امام جعفر صادق عليه السلام روايت است در قول خداى عزّوجلّ:«بَلَى مَن كَسَبَ سَيِّئَةً وَ أَحَـطَتْ بِهِ خَطِيـئتُهُ»، يعنى:«نه چنان است كه ايشان مى گويند كه آتش به ايشان نرسد، مگر در اندك زمان، بلكه هر كه خصلت بدى را كسب كند، و فرا گيرد او را گناه او»، و حضرت فرمود كه: «آن در هنگامى است كه امامت امير المؤمنين عليه السلام را انكار كند، «فَأُوْلَــئِكَ أَصْحَـبُ النَّارِ هُمْ فِيهَا خَــلِدُونَ»۲ ، پس آن گروه، اهل دوزخ اند كه ايشان در آن آتش، هميشه خواهند بود».
۱۱۷۰.چند نفر از اصحاب ما روايت كرده اند، از احمد بن محمد ، از ابن ابى نصر، از حَمّاد بن عثمان، از ابو عبيده حذّاء كه گفت: سؤال كردم از امام محمد باقر عليه السلام از توانايى بنده و گفته مردم كه مى گويند: بنده، مجبور است. پس اين آيه را تلاوت فرمود كه:«وَ لَا يَزَالُونَ مُخْتَلِفِينَ إِلَا مَن رَّحِمَ رَبُّكَ وَ لِذَ لِكَ خَلَقَهُمْ»۳، يعنى:«و هميشه مردم با هم اختلاف دارند، مگر آن كسانى كه پروردگار تو ايشان را رحم فرمود، و از براى همين، ايشان را آفريده». و حضرت فرمود كه: «اى ابو عُبيده، مردم در برخوردن سخن و فهميدن آن، مختلف اند و همه ايشان، هلاك خواهند شد» .
راوى مى گويد كه عرض كردم: كى مقصود است از قول آن جناب: «إِلَا مَن رَّحِمَ رَبُّكَ» ، فرمود كه: «ايشان، شيعيان مايند، و خدا از براى رحمت خود ايشان را آفريده و همين معنى قول آن جناب است كه: «وَ لِذَ لِكَ خَلَقَهُمْ» ، مى فرمايد كه: «ايشان را آفريد از براى فرمان بردارى امام، كه رحمتى است» كه در باب آن مى فرمايد: «وَرَحْمَتِى وَسِعَتْ كُلَّ شَىْ ءٍ» ، يعنى: «و رحمت من به هر چيزى رسيده است». و حضرت فرمود كه: «خدا مى فرمايد كه: امام، مردم را تعليم داده و علم او كه از علم خدا است، فرا گرفته هر چيزى را كه مراد از آن، شيعيان ما است.
بعد از آن فرموده كه: «فَسَأَكْتُبُهَا لِلَّذِينَ يَتَّقُونَ»۴ ، يعنى: «پس زود باشد كه بنويسم و ثابت گردانم آن رحمت را از براى آنان كه پرهيز مى كنند»، و حضرت فرمود: «يعنى: از ولايت غير امام و طاعت او. پس فرموده: «يَجِدُونَهُ مَكْتُوبًا عِندَهُمْ فِى التَّوْرَةِ وَالإِْنجِيلِ» (و در باب اين كه ائمه، نور خداى تعالى اند، مذكور شد تا آخر آنچه در اينجاست. و اگر چه ظاهر اين است كه ضمير يَجِدُونَهُ به رسول نبى امّى كه در پيش مذكور است، برگردد، ليكن امام عليه السلام فرموده كه) يعنى: پيغمبر صلى الله عليه و آله و وصى و قائم را «يَأْمُرُهُم بِالْمَعْرُوفِ» (و ظاهر اين است كه قائم، عطف بر نبى و وصى نباشد، بلكه مبتدا باشد و ما بعد آن خبر و معنى اين باشد كه:) قائم ايشان را امر به معروف مى كند، چون قائم و ظاهر شود، «وَيَنْهَـهُمْ عَنِ الْمُنكَرِ» (و در قرآن، منكَر به فتح كاف است و ظاهر اين حديث، كسر آن است؛ زيرا كه مى فرمايد:) و منكر كسى است كه فضل امام را انكار كند، و جاحد آن باشد» (و بعضى گفته اند: كه چون منكَر به فتح كاف، مستلزم منكِر به كسر كاف بود، لهذا منكَر را به منكِر تفسير فرمود)
«وَيُحِلُّ لَهُمُ الطَّيِّبَـتِ» ، و حضرت فرمود كه: «طيبات، فرا گرفتن علم است از اهل آن، «وَيُحَرِّمُ عَلَيْهِمُ الْخَبَـئِثَ» ، و خبائث، گفتار كسانى است كه مخالف حق باشند... . «وَيَضَعُ عَنْهُمْ إِصْرَهُمْ» (و ظاهر اين است كه قرائت حضرت، چون بعضى از قراء، «إِصْرَهُمْ» باشد؛ زيرا كه مى فرمايد:) و آنها گناهانى است كه در آنها و مشغول آنها بودند، پيش از معرفت ايشان به فضل امام، و «وَالأَْغْلَـلَ الَّتِى كَانَتْ عَلَيْهِمْ» ، و اغلال، آن چيزى است كه پيوسته مى گفتند از آنچه به آن مأمور نشده بودند؛ از ترك كردن فضل امام، و چون فضل امام را شناختند، خدا اِصْر ايشان را از ايشان وضع فرمود. و إصر، يعنى: گناه است، و اين گناهِ همه گناهان است (چه، منشأ همه، همين است و چون آمرزيده شود، همه آمرزيده شوند).
پس نسب ايشان را بيان فرموده و فرموده كه: «الَّذِينَ ءَامَنُواْ» (و در قرآن «فَالَّذِينَ ءَامَنُواْ بِهِ» است و ضمير، بِهِ، راجع به امام است) ، يعنى: ايمان آوردند به امام «وَعَزَّرُوهُ وَنَصَرُوهُ وَاتَّبَعُواْ النُّورَ الَّذِى أُنزِلَ مَعَهُ أُوْلَـئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ»۵ ، يعنى: آنان كه دورى گزيدند از جبتِ و طاغوت (كه آنها را عبادت كنند). و جبت و طاغوت، فلان و فلان و فلان (...)اند. و عبادت آنها، فرمان بردارى مردم است از براى ايشان.
بعد از آن فرموده كه: «أَنِيبُواْ إِلَى رَبِّكُمْ وَ أَسْلِمُواْ لَهُ»۶ . (و اين آيه در سوره زمر است و در صدر آن، واو نيز هست)، و ترجمه آن اين است كه: «و رجوع نماييد (از شرك و سائر معاصى و به جدّ و جهد تمام، متوجه شويد) به سوى پروردگار خويش، و گردن نهيد و انقياد نماييد او را» (در هر چه امر فرمايد به شما). پس جزاى ايشان را بيان فرموده و فرموده كه: «لَهُمُ الْبُشْرَى فِى الْحَيَوةِ الدُّنْيَا وَ فِى الْأَخِرَةِ»۷
». (و اين آيه، در سوره يونس است، و در قرآن وَ فِى الْأَخِرَةِ با لفظ فى است) و معنى آن اين است كه: «از براى ايشان (يعنى: مؤمنان پرهيزگار) بشارت و مژدگانى است در زندگانى دنيا و در آخرت».
و حضرت فرمود كه: «امام، ايشان را بشارت مى دهد به قيام قائم و به ظهور آن حضرت، و به كشتن دشمنان ايشان، و به نجات در آخرت، و وارد شدن بر محمد و آل او كه راست گويانند بر لب آب حوض كوثر».