509
تحفة الأولياء ج2

۱۱۹۰.محمد بن يحيى، از احمد بن محمد، از حسين بن سعيد، از عمرو بن ميمون، از عمّار بن مروان، از جابر، از امام محمد باقر عليه السلام روايت كرده است كه:«ما هر مردى را مى شناسيم، چون او را ببينيم به حقيقت ايمان و حقيقت نفاق و بدانيم كه در حقيقت، مؤمن است يا منافق».

۱۱۹۱.احمد بن ادريس و محمد بن يحيى، از حسن بن على كوفى، از عُبيس بن هشام، از عبداللّه بن سليمان، از امام جعفر صادق عليه السلام روايت كرده اند كه گفت: آن حضرت را سؤال كردم از امام كه آيا خدا به او تفويض فرموده، چنانچه به سليمان بن داود تفويض فرموده بود؟ حضرت فرمود:«آرى» . و دليل اين آن است كه سائلى، آن حضرت را از مسئله اى سؤال نمود و حضرت او را در آن مسأله، جواب فرمود. و ديگرى او را از همان مسئله سؤال كرد، و حضرت او را به غير جوابى كه به اوّل فرموده بود، جواب داد. بعد از آن، ديگرى او را سؤال كرد، و او را به غير جواب سائل اوّل و دويم جواب داد. بعد از آن، فرمود: « «هَـذَا عَطَـآؤُنَا فَامْنُنْ أَوْ أَعْطَ بِغَيْرِ حِسَابٍ» ، و اين كلمه، در قرائت على عليه السلام همچنين است» (و در قرآن، به جاى أو اعط «أَوْ أَمْسِكْ»۱ است، چنانچه پيش از اين مذكور شد با ترجمه. بلى، بايد كه بنابر اين قرائت، «فَامْنُنْ» از منّ به معنى قطع باشد كه مرادف امساك است، نه از منّت كه مرادف عطا است. پس اين قرائت، با قرائت مشهوره در اصل معنى، تفاوتى ندارند، مگر در تقديم و تأخير).
راوى مى گويد كه: عرض كردم: خدا تو را به اصلاح آورد، پس در آن هنگام كه امام ايشان را به اين جواب، جواب داد، ايشان را مى شناخت؟ فرمود: «سبحان اللّه ! آيا نمى شنوى از خدا كه مى فرمايد: «إنَّ فى ذلِكََلآياتٍ لِلْمُتَوَسِّمينَ» و ايشان ائمّه اند (چنانچه مذكور شد) و «وَ إنَّها لَبِسَبيلٍ مُقيمٍ»۲ ؛ كه هرگز از آن بيرون نمى رود» . بعد از آن به من فرمود: «آرى، به درستى كه امام، چون نگاه به مردى كند، او را شناسد، و رنگ او (يعنى: صفاتى كه در اوست) همه را بداند و اگر سخن او را از پشت ديوارى بشنود، او را بشناسد و حقيقت او را بداند كه چيست (يعنى: بداند كه مؤمن است، يا منافق) .
به درستى كه خدا مى فرمايد: «وَ مِنْ آياتِهِ خَلْقُ السَّماواتِ وَ اْلأَرْضِ وَ اخْتِلافُ ألْسِنَتِكُمْ وَ ألْوانِكُمْ إنَّ فى ذلِكََلآياتٍ لِلْعالِمينَ»۳ ، يعنى: «و از نشانه هاى خدا و قدرت او آفريدن آسمان ها و زمين و مختلف بودن زبان ها و لغات شما (به عربى و فارسى و تركى و هندى و مانند اينها)، مختلف بودن رنگ هاى شما است (به سرخى و سفيدى و زردى و سياهى و امثال اينها) به درستى كه در اين كه مذكور شد، هر آينه نشانه ها است از براى عالميان» (و آن كه به كسر لام عالِمين خوانده، بنا بر قرائت او، معنى اين مى شود كه: نشانه ها است از براى اهل علم كه در آن نظر مى كنند و به غور و كنه حقيقت آن مى رسند. و استشهاد به اين آيه، بنابر قرائت اخير است؛ زيرا كه آن حضرت بعد از ذكر آيه، فرموده كه) و ايشان علمايند؛ يعنى: ائمّه عليه السلام ـ . پس، امام چيزى را نمى شنود از هر امرى كه باشد (يا از فرماينده اى كه به آن سخن گويد)، مگر اين كه او را بشناسد كه نجات مى يابد، يا هلاك مى شود. پس براى همين ايشان را جواب مى دهد به چيزى كه ايشان را جواب مى دهد» .

1.ص ، ۳۹ .

2.حجر، ۷۵ ـ ۷۶.

3.روم، ۲۲.


تحفة الأولياء ج2
508

۱۱۹۰.مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيى ، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ ، عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ سَعِيدٍ ، عَنْ عَمْرِو بْنِ مَيْمُونٍ ، عَنْ عَمَّارِ بْنِ مَرْوَانَ ، عَنْ جَابِرٍ ، عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ عليه السلام ، قَالَ :«إِنَّا لَنَعْرِفُ الرَّجُلَ ـ إِذَا رَأَيْنَاهُ ـ بِحَقِيقَةِ الْاءِيمَانِ وَ حَقِيقَةِ النِّفَاقِ» .

۱۱۹۱.أَحْمَدُ بْنُ إِدْرِيسَ وَ مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيى ، عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِيٍّ الْكُوفِيِّ ، عَنْ عُبَيْسِ بْنِ هِشَامٍ ، عَنْ عَبْدِ اللّهِ بْنِ سُلَيْمَانَ ، عَنْ أَبِي عَبْدِ اللّهِ عليه السلام ، قَالَ :سَأَلْتُهُ عَنِ الْاءِمَامِ : فَوَّضَ اللّهُ إِلَيْهِ كَمَا فَوَّضَ إِلى سُلَيْمَانَ بْنِ دَاوُدَ ؟ فَقَالَ :«نَعَمْ». وَ ذلِكَ أَنَّ رَجُلًا سَأَلَهُ عَنْ مَسْأَلَةٍ ، فَأَجَابَهُ فِيهَا ، وَ سَأَلَهُ آخَرُ عَنْ تِلْكَ الْمَسْأَلَةِ ، فَأَجَابَهُ بِغَيْرِ جَوَابِ الْأَوَّلِ ، ثُمَّ سَأَلَهُ آخَرُ ، فَأَجَابَهُ بِغَيْرِ جَوَابِ الْأَوَّلَيْنِ ، ثُمَّ قَالَ : « «هذا عَطاؤُنا فَامْنُنْ أَوْ (أَعْطِ) بِغَيْرِ حِسابٍ» وَ هكَذَا هِيَ فِي قِرَاءَةِ عَلِيٍّ عليه السلام ».
قَالَ : قُلْتُ : أَصْلَحَكَ اللّهُ ، فَحِينَ أَجَابَهُمْ بِهذَا الْجَوَابِ يَعْرِفُهُمُ الْاءِمَامُ ؟ قَالَ : «سُبْحَانَ اللّهِ! أَ مَا تَسْمَعُ اللّهَ يَقُولُ : «إِنَّ فِى ذلِكَ لَاياتٍ لِلْمُتَوَسِّمِينَ» وَ هُمُ الْأَئِمَّةُ «وَ إِنَّها لَبِسَبِيلٍ مُقِيمٍ» لَا يَخْرُجُ مِنْهَا أَبَداً».
ثُمَّ قَالَ لِي : «نَعَمْ ، إِنَّ الْاءِمَامَ إِذَا أَبْصَرَ إِلَى الرَّجُلِ ، عَرَفَهُ وَ عَرَفَ لَوْنَهُ ، وَ إِنْ سَمِعَ كَـلَامَهُ مِنْ خَلْفِ حَائِطٍ ، عَرَفَهُ وَ عَرَفَ مَا هُوَ ؛ إِنَّ اللّهَ يَقُولُ : «وَ مِنْ آياتِهِ خَلْقُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ اخْتِلافُ أَلْسِنَتِكُمْ وَ أَلْوانِكُمْ إِنَّ فِى ذلِكَ لَاياتٍ لِلْعالِمِينَ» وَ هُمُ الْعُلَمَاءُ ، فَلَيْسَ يَسْمَعُ شَيْئاً مِنَ الْأَمْرِ يَنْطِقُ بِهِ إِلَا عَرَفَهُ نَاجٍ أَوْ هَالِكٌ ، فَلِذلِكَ يُجِيبُهُمْ بِالَّذِي يُجِيبُهُمْ» .

  • نام منبع :
    تحفة الأولياء ج2
    سایر پدیدآورندگان :
    تحقیق : مرادی، محمد
    تعداد جلد :
    4
    ناشر :
    دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1388 ش
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 128703
صفحه از 856
پرینت  ارسال به