515
تحفة الأولياء ج2

باب در بيان تاريخ ۱

111. باب در بيان مولد پيغمبر صلى الله عليه و آله و وفات آن حضرت ۲

پيغمبر صلى الله عليه و آله متولّد شد در وقتى كه دوازده شب از ماه ربيع الاوّل گذشته بود؛ يعنى: در روز دوازدهم و مشهور روز هفدهم است، در سالى كه مشهور است به عام الفيل و آن، سالى است كه فيل را آورده بودند كه خانه كعبه را خراب كنند؛ چنانچه مذكور خواهد شد، و در روز جمعه در وقت زوال آفتاب.
و نيز روايت شده كه اين ولادت كثير السّعادت در نزد طلوع صبح بود، چهل سال پيش از آن كه به پيغمبرى مبعوث شود. و مادر آن حضرت، به او حامله شد در ايّام تشريق ۳
در نزد جمره وسطى، و در منزل عبداللّه بن عبد المطّلب بود، و آن حضرت را زاييد در شعب ابى طالب در خانه پدرش، كه محمد بن يوسف، برادر حجّاج از عقيل خريد. و در زاويه و كنج، در نزد آن از جانب چپت، در حالى كه تو داخل آن خانه مى شوى، و خيزران، مادر هارون، آن حجره را از خانه محمد بن يوسف بيرون انداخت. پس، آن را مسجد كردند كه مردم در آن نماز مى كنند، و بعد از آن كه آن حضرت به پيغمبرى مبعوث شد، سيزده سال در مكّه ماند، پس به سوى مدينه مهاجرت فرمود، و ده سال در مدينه مكث كرد.
بعد از آن، قبض روح مطهّر آن حضرت عليه السلام شد، در وقتى كه دوازده شب از ماه ربيع الاوّل گذشته بود، و مشهور، بيست و هشتم ماه صفر است (و آنچه كلينى رضى الله عنهدر تاريخ ولادت و وفات آن حضرت ذكر فرموده، موافق مذهب اكثر اهل سنّت است). و رحلت در روز دوشنبه بود، و آن حضرت در آن وقت، شصت و سه ساله بود، و پدرش عبداللّه بن عبدالمطّلب در مدينه وفات كرد در نزد خالوهاى خويش و آن حضرت، پسر دو ماهه بود و مادرش آمنه ـ بنت وهب بن عبد مناف بن زهرة بن كلاب بن مرّة بن كعب بن لوىّ بن غالب ـ وفات كرد و آن حضرت عليه السلام ، پسر چهار ساله بود. و جدّش عبدالمطّلب وفات كرد و پيغمبر صلى الله عليه و آله را قريب به هشت سال بود، و خديجه را تزويج كرد و آن حضرت از بيست و سه سال تجاوز فرموده، به سى سال نرسيده بود.
بعد از آن، از براى آن حضرت عليه السلام پيش از آن كه به پيغمبرى مبعوث شود، از خديجه، قاسم و رقيّه و زينب و امّ كلثوم متولّد شدند، و بعد از مبعث طيّب و طاهر و فاطمه عليه السلام از برايش به وجود آمدند.
و نيز روايت شده كه از براى آن حضرت بعد از مبعث، فرزندى غير از فاطمه عليهاالسلام متولّد نشد، و اين كه طيّب و طاهر پيش از مبعث آن حضرت متولّد شدند (و من مى گويم كه بر كلينى رضى الله عنه و اين، قائل وارد مى آيد كه ابراهيم نيز از اولاد آن حضرت بود، و بعد از مبعث به وجود آمد).
و در هنگامى كه رسول خدا صلى الله عليه و آله از شعب ابى طالب بيرون آمد، خديجه وفات فرمود و آن، يك سال پيش از هجرت به مدينه بود. و يك سال بعد از وفات خديجه، ابوطالب وفات فرمود، و چون رسول خدا صلى الله عليه و آله ابوطالب و خديجه را نيافت، ماندن در مكّه را دشمن داشت، و اندوه سختى بر او داخل شد، و اين مطلب را به جبرئيل عليه السلام شكايت كرد، پس خداى تعالى به سوى او وحى فرمود كه: «بيرون رو از اين دهى كه اهل آن ستم كارند كه تو را در مكّه بعد از ابوطالب يار و ياورى نيست»، و آن حضرت عليه السلام [را] ، به هجرت به سوى مدينه امر فرمود.

1.و تاريخ، به معنى وقت چيزى ظاهر كردن است. و مراد از آن در اينجا، بيان وقت ولادت چهارده معصوم عليهم السلام و وفات ايشان و ساير احوال ايشان است، كه در اين باب، مذكور مى شود. مترجم

2.و مَوْلِدْ به فتح ميم و كسر لام، وقت زادن و جاى آن است، و هر يك از دو معنى، در اينجا، احتمال دارد؛ اگر اضافه مولد به سوى پيغمبر، از قبيل اضافه به سوى مفعول باشد، والاّ معنى وقت زاييده شدن و جاى آن است. مترجم

3.و ايّام تشريق، يازدهم و دوازدهم و سيزدهم ماه ذى الحجّه را گويند كه در آن ايّام گوشت ها قربانى را به آفتاب خشك مى كردند؛ چه تشريق خشك كردن گوشت است به آفتاب، وليكن اين ايّام تشريق، ايّام تشريق مشهوره نبود؛ چنانچه اكثر علما فهميده اند و اشكال كرده اند كه مبدأ حمل در ايّام تشريق با بودن ولادت در ماه ربيع الأول به حسب ظاهر، جمع نمى شود؛ زيرا كه لازم مى آيد كه مدّت حمل، از اقلّ آن، كه شش ماه است، كم تر باشد، اگر تولّد در ماه ربيع الاوّل همان سال باشد، و اگر در ربيع سال ديگر باشد، لازم مى آيد كه مدّت حمل، از اكثر آن، كه ده ماه يا يك سال است، بيشتر باشد؛ زيرا كه در اوّل، سه ماه و هفت روز نمى شود و در دويم، از پانزده ماه بيشتر مى شود و اين را از خصائص آن حضرت نشمرده اند، بلكه مراد، ايّام تشريق، ماه حجّ اهل جاهليّت است كه بناى آن بر نسيئى و تأخير بوده كه حجّ را براى مصلحتى از موسم مقرّر، مؤخّر مى داشتند تا آن كه به آيه نسيئى ممنوع شدند. حاصل آن كه مادر آن حضرت حامله شد به آن حضرت در ايّام تشريق در منى. مترجم


تحفة الأولياء ج2
514

أَبْوَابُ التَّارِيخِ

111 ـ بَابُ مَوْلِدِ النَّبِيِّ صلى الله عليه و آله وَ وَفَاتِهِ

وُلِدَ النَّبِيُّ صلى الله عليه و آله لِاثْنَتَيْ عَشْرَةَ لَيْلَةً مَضَتْ مِنْ شَهْرِ رَبِيعٍ الْأَوَّلِ فِي عَامِ الْفِيلِ يَوْمَ الْجُمُعَةِ مَعَ الزَّوَالِ .
وَ رُوِيَ أَيْضاً عِنْدَ طُلُوعِ الْفَجْرِ قَبْلَ أَنْ يُبْعَثَ بِأَرْبَعِينَ سَنَةً .
وَ حَمَلَتْ بِهِ أُمُّهُ فِي أَيَّامِ التَّشْرِيقِ عِنْدَ الْجَمْرَةِ الْوُسْطى ، وَ كَانَتْ فِي مَنْزِلِ عَبْدِ اللّهِ بْنِ عَبْدِ الْمُطَّلِبِ ، وَ وَلَدَتْهُ فِي شِعْبِ أَبِي طَالِبٍ فِي دَارِ مُحَمَّدِ بْنِ يُوسُفَ فِي الزَّاوِيَةِ الْقُصْوى عَنْ يَسَارِكَ وَ أَنْتَ دَاخِلُ الدَّارِ ، وَ قَدْ أَخْرَجَتِ الْخَيْزُرَانُ ذلِكَ الْبَيْتَ ، فَصَيَّرَتْهُ مَسْجِداً يُصَلِّي النَّاسُ فِيهِ .
وَ بَقِيَ بِمَكَّةَ بَعْدَ مَبْعَثِهِ ثَـلَاثَ عَشْرَةَ سَنَةً ، ثُمَّ هَاجَرَ إِلَى الْمَدِينَةِ ، وَ مَكَثَ بِهَا عَشْرَ سِنِينَ ثُمَّ قُبِضَ عليه السلام لِاثْنَتَيْ عَشْرَةَ لَيْلَةً مَضَتْ مِنْ رَبِيعٍ الْأَوَّلِ يَوْمَ الْاءِثْنَيْنِ وَ هُوَ ابْنُ ثَـلَاثٍ وَ سِتِّينَ سَنَةً .
وَ تُوُفِّيَ أَبُوهُ عَبْدُ اللّهِ بْنُ عَبْدِ الْمُطَّلِبِ بِالْمَدِينَةِ عِنْدَ أَخْوَالِهِ وَ هُوَ ابْنُ شَهْرَيْنِ .
وَ مَاتَتْ أُمُّهُ آمِنَةُ بِنْتُ وَهْبِ بْنِ عَبْدِ مَنَافِ بْنِ زُهْرَةَ بْنِ كِـلَابِ بْنِ مُرَّةَ بْنِ كَعْبِ بْنِ لُؤَيِّ بْنِ غَالِبٍ وَ هُوَ عليه السلام ابْنُ أَرْبَعِ سِنِينَ .
وَ مَاتَ عَبْدُ الْمُطَّلِبِ وَ لِلنَّبِيِّ صلى الله عليه و آله نَحْوُ ثَمَانِ سِنِينَ .
وَ تَزَوَّجَ خَدِيجَةَ وَ هُوَ ابْنُ بِضْعٍ وَ عِشْرِينَ سَنَةً ، فَوُلِدَ لَهُ مِنْهَا قَبْلَ مَبْعَثِهِ عليه السلام : الْقَاسِمُ ، وَ رُقَيَّةُ ، وَ زَيْنَبُ ، وَ أُمُّ كُلْثُومٍ ؛ وَ وُلِدَ لَهُ بَعْدَ الْمَبْعَثِ : الطَّيِّبُ ، وَ الطَّاهِرُ ، وَ فَاطِمَةُ عليهاالسلام .
وَ رُوِيَ أَيْضاً : أَنَّهُ لَمْ يُولَدْ لَهُ بَعْدَ الْمَبْعَثِ إِلَا فَاطِمَةُ عليهاالسلام ، وَ أَنَّ الطَّيِّبَ وَ الطَّاهِرَ وُلِدَا قَبْلَ مَبْعَثِهِ .
وَ مَاتَتْ خَدِيجَةُ عليهاالسلام حِينَ خَرَجَ رَسُولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله مِنَ الشِّعْبِ ، وَ كَانَ ذلِكَ قَبْلَ الْهِجْرَةِ بِسَنَةٍ .
وَ مَاتَ أَبُو طَالِبٍ بَعْدَ مَوْتِ خَدِيجَةَ بِسَنَةٍ ، فَلَمَّا فَقَدَهُمَا رَسُولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله شَنَأَ الْمُقَامَ بِمَكَّةَ ، وَ دَخَلَهُ حُزْنٌ شَدِيدٌ ، وَ شَكَا ذلِكَ إِلى جَبْرَئِيلَ عليه السلام ، فَأَوْحَى اللّهُ تَعَالى إِلَيْهِ : اخْرُجْ مِنَ الْقَرْيَةِ الظَّالِمِ أَهْلُهَا ؛ فَلَيْسَ لَكَ بِمَكَّةَ نَاصِرٌ بَعْدَ أَبِي طَالِبٍ ، وَ أَمَرَهُ عليه السلام بِالْهِجْرَةِ .

  • نام منبع :
    تحفة الأولياء ج2
    سایر پدیدآورندگان :
    تحقیق : مرادی، محمد
    تعداد جلد :
    4
    ناشر :
    دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1388 ش
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 118816
صفحه از 856
پرینت  ارسال به