۱۲۴۰.محمد بن يحيى، از احمد بن محمد و على بن محمد، از سهل بن زياد هر دو روايت كرده اند، از ابن محبوب، از ابوحمزه، از امام محمد باقر عليه السلام كه فرمود:«چون روح مطهّر امير المؤمنين عليه السلام قبض شد، حضرت حسن بن على عليه السلام در مسجد كوفه بر پا شد و خدا را حمد كرد و بر او ثنا گفت و بر پيغمبر صلى الله عليه و آله صلوات فرستاد. بعد از آن فرمود كه: اى گروه مردمان، در اين شب مردى وفات فرموده كه پيشينيان در عمل خيرى بر او پيشى نگرفته اند، و پسينيان بر او نمى توانند رسيد. به درستى كه صاحب رايت و علمدار رسول خدا صلى الله عليه و آله بود و جبرئيل از جانب راست او و ميكائيل از جانب چپ او بودند. بر نمى گشت تا آن كه خدا از برايش فتح مى كرد. به خدا سوگند، كه هيچ سفيد و سرخ (يعنى: نقره و طلا) را وا نگذاشته، مگر هفتصد درم كه از بخشش او زياد آمده بود و مى خواست كه به آن خدمت كارى از براى زن خويش بخرد.
و به خدا سوگند كه در شبى وفات فرمود كه وصىّ موسى - يعنى: يوشع بن نون - در آن وفات فرمود، و شبى كه عيسى بن مريم را به آسمان بالا بردند، و شبى كه قرآن در آن فرود آمد».
۱۲۴۱.على بن محمد روايت كرده و آن را مرفوع ساخته و گفته كه امام جعفر صادق عليه السلام فرمود كه:«چون امير المؤمنين عليه السلام را غسل دادند، از كنار خانه ندايى به ايشان رسيد كه: اگر شما پيش جنازه را بگيريد، عقب آن از شما كفايت مى شود (يعنى: حاجتى نيست كه شما آن را برداريد؛ زيرا كه آن خود بر خواهد خاست و خود به خود مى رود). و اگر شما عقب آن را بگيريد، پيش آن از شما كفايت مى شود».
۱۲۴۲.سعد بن عبداللّه ، از احمد بن محمد بن عيسى ، از حسن بن على بن فضّال ، از عبداللّه بن بكير، از بعضى از اصحاب ما، از امام جعفر صادق عليه السلام روايت كرده است كه شنيد از آن حضرت كه مى فرمود:«چون قبض روح مطهّر امير المؤمنين عليه السلام شد، امام حسن و امام حسين و دو مرد ديگر، آن حضرت را بيرون آوردند تا آن كه چون از شهر كوفه بيرون آمدند، كوفه را در طرف راست خويش قرار دادند و راه بيابان را گرفتند تا آن كه با جنازه آن حضرت به غرىّ گذشتند، پس آن حضرت را دفن كردند و قبر شريفش راست ودرست كردند و برگشتند».