68. باب در بيان اشاره و نصّ بر حضرت على بن الحسين - صلوات اللّه عليهما -
۷۸۵.روايت كرده است محمد بن يحيى، از محمد بن حسين و احمد بن محمد، از محمد بن اسماعيل، از منصور بن يونس، از ابوالجارود، از امام محمد باقر عليه السلام كه فرمود:«چون حضرت حسين بن على عليهماالسلام را هنگام شهادت رسيد، دختر بزرگ خود، فاطمه بنت الحسين عليه السلام را طلبيد و نامه اى پيچيده و وصيت نامه ظاهرى را به او تسليم فرمود، و حضرت على بن الحسين عليه السلام با ايشان بود و ناخوشى اسهال داشت، و مردم چنان اعتقاد داشتند كه آن حضرت از آن آزار، جان نخواهد برد. بعد از آن، فاطمه نامه را به على بن الحسين عليه السلام داد».
و حضرت به ابوالجارود فرمود كه: «اى زياد، به خدا سوگند كه آن نامه به ما منتقل شد». ابوالجارود مى گويد كه: عرض كردم: خدا مرا فداى تو گرداند، در آن نامه چيست؟ فرمود كه: «به خدا سوگند كه در آن است آنچه فرزندان آدم به آن محتاج اند؛ از آن زمان كه خدا آدم را آفريد تا آن كه دنيا تمام شود. به خدا سوگند، كه تمام حدود، در آن موجود است تا آن كه ديه خراش نيز در آن است».
۷۸۶.چند نفر از اصحاب ما روايت كرده اند، از احمد بن محمد، از حسين بن سعيد، از ابن سِنان، از ابوالجارود، از امام محمد باقر عليه السلام كه فرمود:«چون هنگام شهادت حضرت امام حسين عليه السلام رسيد، وصيّت نامه اى ظاهرى را با نامه در هم پيچيده اى به دختر خود فاطمه تسليم فرمود، و چون از امر امام حسين عليه السلام واقع شد آنچه شد، فاطمه آن را به حضرت على بن الحسين داد».
راوى مى گويد كه: به آن حضرت عرض كردم كه: خدا تو را رحمت كند، در آنچه بود؟ فرمود كه: «آنچه فرزندان آدم به آن محتاج اند؛ از آن وقتى كه دنيا به وجود شده تا هنگامى كه فانى شود».
۷۸۷.چند نفر از اصحاب ما روايت كرده اند، از احمد بن محمد بن على بن حكم، از سيف بن عَميره، از ابوبكر حضرمى از امام جعفر صادق عليه السلام كه فرمود:«چون حضرت حسين بن على عليه السلام اراده فرمود كه از مدينه به جانب عراق رود، كتاب ها و وصيّت نامه به امّ سلمه سپرد، و چون على بن الحسين از سفر مراجعت فرمود، امّ سلمه آنها را به حضرت تسليم نمود».