735
تحفة الأولياء ج2

۱۳۳۶.على بن محمد، از على بن حسن بن فضل يمانى روايت كرده است كه بر جعفرى از فرزندان جعفر (كه پدر قبيله اى است از بنى عامر) خلائق بسيار و لشكر بى شمار فرود آمدند كه او را تاب مقاومت ايشان نبود، پس به حضرت امام حسن عسكرى عليه السلام نوشت و از اين امر شكايت داشت. حضرت در جواب او نوشت كه:«شما از اين امر كفايت مى شويد. ان شاء اللّه ».
پس جعفرى با چند نفر كمى به سوى ايشان بيرون آمد، و آن گروه از بيست هزار زياد بودند، و او در ميانه لشكرى بود كه از هزار كم تر بودند و مع ذلك ريشه ايشان را بر آورد، و اموال ايشان را غارت كرد.

۱۳۳۷.على بن محمد، از محمد بن اسماعيل علوى روايت كرده است كه گفت:امام حسن عسكرى عليه السلام در نزد على بن نارمَش حبس شد - و على از همه مردمان عداوتش با اهل بيت زيادتر و شدّتش بر آل ابى طالب از ايشان بيشتر بود - و به او گفته شد كه: آنچه مى خواهى با آن حضرت بكنى، بكن. و حضرت يك روز بيشتر در نزد او نماند كه رخ هاى خود را به جهت تعظيم آن حضرت بر زمين گذاشت (و بنابر بعضى از نسخ، تيزى و تندى خود را بر زمين گذاشت)، و ملايم گرديد، و چنان شد كه به جهت اِجلال و تعظيم، چشم خود را به سوى آن حضرت بر نمى داشت (يعنى: سر به زير مى انداخت و به زمين و غير آن نگاه مى كرد).
پس آن حضرت از نزد او بيرون آمد، در حالى كه بينايى على از همه مردم نيكوتر و گفتارش در شأن آن حضرت از هر كسى بهتر بود.

۱۳۳۸.على بن محمد و محمد بن ابى عبداللّه روايت كرده اند، از اسحاق بن محمد نخعى كه گفت:حديث كرد مرا سفيان بن محمد ضُبَعى و گفت: به امام حسن عسكرى عليه السلام نوشتم و او را سؤال كردم از وليجه، و آن قول خداى تعالى است كه فرموده: «وَ لَمْ يَتَّخِذُوا مِنْ دُونِ اللّهِ وَ لا رَسُولِهِ وَ لاَ الْمُؤْمِنينَ وَليجَةً»۱ ، و در دل خود گفتم نه آن كه در نامه نوشتم كه: مؤمنان را در اينجا كه مى بينى؟ و مراد از آن، كيانند؟ پس جواب برگشت كه: «وليجه، آن كسى است كه مردم او را بر پا مى كنند از براى امر امامت، غير از ولىّ امر، و آن كه در حقيقت و نفس الأمر، اين منصب را داشته باشد. و نفس تو در باب مؤمنان با تو سخن گفت كه: ايشان در اين موضع كيانند؟ ايشان امامانى هستند كه پناه و زنهار مى دهند بر خدا و خدا زنهار و امان ايشان را اجازه مى كند و قبول مى فرمايد».

1.توبه، ۱۶.


تحفة الأولياء ج2
734

۱۳۳۶.عَلِيُّ بْنُ مُحَمَّدٍ ، عَنْ عَلِيِّ بْنِ الْحَسَنِ بْنِ الْفَضْلِ الْيَمَانِيِّ ، قَالَ :نَزَلَ بِالْجَعْفَرِيِّ مِنْ آلِ جَعْفَرٍ خَلْقٌ لَا قِبَلَ لَهُ بِهِمْ ، فَكَتَبَ إِلى أَبِي مُحَمَّدٍ عليه السلام يَشْكُو ذلِكَ ، فَكَتَبَ إِلَيْهِ : «تُكْفَوْنَ ذلِكَ إِنْ شَاءَ اللّهُ تَعَالى» فَخَرَجَ إِلَيْهِمْ فِي نَفَرٍ يَسِيرٍ وَ الْقَوْمُ يَزِيدُونَ عَلى عِشْرِينَ أَلْفاً ، وَ هُوَ فِي أَقَلَّ مِنْ أَلْفٍ ، فَاسْتَبَاحَهُمْ .

۱۳۳۷.عَلِيُّ بْنُ مُحَمَّدٍ ، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ إِسْمَاعِيلَ الْعَلَوِيِّ ، قَالَ :حُبِسَ أَبُو مُحَمَّدٍ عليه السلام عِنْدَ عَلِيِّ بْنِ نَارْمَشَ ـ وَ هُوَ أَنْصَبُ النَّاسِ ، وَ أَشَدُّهُمْ عَلى آلِ أَبِي طَالِبٍ ـ وَ قِيلَ لَهُ : افْعَلْ بِهِ وَ افْعَلْ . فَمَا أَقَامَ عِنْدَهُ إِلَا يَوْماً حَتّى وَضَعَ خَدَّيْهِ لَهُ ، وَ كَانَ لَا يَرْفَعُ بَصَرَهُ إِلَيْهِ إِجْـلَالًا وَ إِعْظَاماً ، فَخَرَجَ مِنْ عِنْدِهِ وَ هُوَ أَحْسَنُ النَّاسِ بَصِيرَةً ، وَ أَحْسَنُهُمْ فِيهِ قَوْلًا .

۱۳۳۸.عَلِيُّ بْنُ مُحَمَّدٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ أَبِي عَبْدِ اللّهِ ، عَنْ إِسْحَاقَ بْنِ مُحَمَّدٍ النَّخَعِيِّ ، قَالَ :حَدَّثَنِي سُفْيَانُ بْنُ مُحَمَّدٍ الضُّبَعِيُّ ، قَالَ : كَتَبْتُ إِلى أَبِي مُحَمَّدٍ عليه السلام أَسْأَلُهُ عَنِ الْوَلِيجَةِ ، وَ هُوَ قَوْلُ اللّهِ تَعَالى : «وَ لَمْ يَتَّخِذُوا مِنْ دُونِ اللّهِ وَ لا رَسُولِهِ وَ لَا الْمُؤْمِنِينَ وَلِيجَةً» قُلْتُ فِي نَفْسِي ـ لَا فِي الْكِتَابِ ـ : مَنْ تَرَى الْمُؤْمِنِينَ هاهُنَا ؟ فَرَجَعَ الْجَوَابُ : «الْوَلِيجَةُ الَّذِي يُقَامُ دُونَ وَلِيِّ الْأَمْرِ ، وَ حَدَّثَتْكَ نَفْسُكَ عَنِ الْمُؤْمِنِينَ مَنْ هُمْ فِي هذَا الْمَوْضِعِ ؟ فَهُمُ الْأَئِمَّةُ الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ عَلَى اللّهِ ، فَيُجِيزُ أَمَانَهُمْ» .

  • نام منبع :
    تحفة الأولياء ج2
    سایر پدیدآورندگان :
    تحقیق : مرادی، محمد
    تعداد جلد :
    4
    ناشر :
    دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1388 ش
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 129632
صفحه از 856
پرینت  ارسال به