79
تحفة الأولياء ج2

۷۹۷.احمد بن محمد از محمد بن خالد، از بعضى از اصحاب ما، از يونس بن يعقوب، از طاهر روايت كرده است كه گفت: در نزد امام محمد باقر عليه السلام بودم كه حضرت امام جعفر صادق عليه السلام مى آمد، حضرت فرمود كه:«اين، بهترين خلائق است».

۷۹۸.احمد بن مهران، از محمد بن على، از فُضيل بن عثمان از طاهر روايت كرده است كه گفت: در نزد امام محمد باقر عليه السلام نشسته بودم كه امام جعفر صادق عليه السلام مى آمد، امام محمد باقر عليه السلام فرمود كه:«اين، بهترين خلائق است».

۷۹۹.محمد بن يحيى، از احمد بن محمد، از ابن محبوب، از هِشام بن سالم، از جابر بن يزيد جُعْفى، از امام محمد باقر عليه السلام روايت كرده است كه گفت: از آن حضرت سؤال شد از قائم عليه السلام ، پس دست خود را بر امام جعفر صادق عليه السلام زد و فرمود:«به خدا سوگند، كه اينك قائم آل محمد صلى الله عليه و آله است». عَنْبَسه مى گويد كه: چون امام محمد باقر عليه السلام وفات فرمود، بر امام جعفر صادق عليه السلام داخل شدم و آن حضرت را به اين خبر، خبر دادم، فرمود كه: «جابر راست گفته است». بعد از آن، فرمود: «باشد كه شما چنان مپنداريد كه هر امامى، قائم نباشد بعد از امامى كه پيش از او بوده است».

۸۰۰.على بن ابراهيم، از محمد بن عيسى، از يونس بن عبدالرحمان، از عبدالأعلى، از امام جعفر صادق عليه السلام روايت كرده است كه فرمود:«پدرم عليه السلام آنچه در اينجاست (يعنى: آنچه مختص به امام عليه السلام است)، به من سپرد. پس چون هنگام وفاتش رسيد، فرمود كه: چند شاهد براى من طلب كن. من چهار كس را از قريش براى آن حضرت طلب نمودم و نافع مولاى عبداللّه پسر عمر در ميان ايشان بود. پس پدرم فرمود كه: بنويس: اين، آن چيزى است كه يعقوب پسران خويش را به آن وصيّت نمود: «يا بَنِيَّ إنَّ اللّهَ اصْطَفى لَكُمُ الدّينَ فَلا تَمُوتُنَّ إلاّ وَ أنْتُمْ مُسْلِمُونَ»۱ ، يعنى: «اى پسران من، به درستى كه خدا برگزيده براى شما دين اسلام را. پس البتّه بايد كه نميريد مگر در حالى كه شما همه مسلمان باشيد» (يعنى: بر دين اسلام مداومت نماييد تا هنگامى كه مرگ بر شما ظاهر شود).
و محمد بن على، جعفر بن محمد را وصىّ خود گردانيد، و او را امر كرد كه كفن كند او را در بُرد يمانى خودش كه در آن نماز جمعه را به جا مى آورد، و او را به عمامه اش مُعمّم گرداند، و قبر او را چهار گوش نمايد، و آن را مقدار چهار انگشت بر نشاند، و در نزد دفنش بندها و گره هاى آن را كه در نزد سر و پا مى باشد، از او بگشايد (و بعضى گفته اند كه معنى عبارت آن است كه: آن حضرت را در جامه هاى دوخته دفن نكند. و اين، به گمان حقير ظاهرتر است؛ زيرا كه اَطْمار بر وزن انبار كه در اين عبارت است، جمع طِمْر به كسر طا و سكون ميم است، و آن به معنى جامه كهنه است و به معنى بند و گره در كتب لغت به نظر نرسيده). بعد از آن، حضرت به شهود فرمود كه: برگرديد، خدا شما را رحمت كند». حضرت صادق عليه السلام فرمود كه: «بعد از آن، كه برگشتند، من به پدرم عرض كردم كه: اى پدر، در امثال اين امور، احتياج نبود كه بر آن شاهد گرفته شود؟ پدرم فرمود كه: اى فرزند عزيز من، خوش نداشتم كه تو مغلوب شوى، و نمى خواستم كه كسى بگويد كه پدر او را وصىّ خود نگردانيده، و خواستم كه حجّت از براى تو ثابت باشد» (چه وصيّت ظاهره چنانچه مذكور شد دليل بر امامت است).

1.بقره، ۱۳۲.


تحفة الأولياء ج2
78

۷۹۷.أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدٍ ، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ ، عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِنَا ، عَنْ يُونُسَ بْنِ يَعْقُوبَ ، عَنْ طَاهِرٍ ، قَالَ :كُنْتُ عِنْدَ أَبِي جَعْفَرٍ عليه السلام ، فَأَقْبَلَ جَعْفَرٌ عليه السلام ، فَقَالَ أَبُو جَعْفَرٍ عليه السلام : «هذَا خَيْرُ الْبَرِيَّةِ» .

۷۹۸.أَحْمَدُ بْنُ مِهْرَانَ ، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيٍّ ، عَنْ فُضَيْلِ بْنِ عُثْمَانَ ، عَنْ طَاهِرٍ ، قَالَ :كُنْتُ قَاعِداً عِنْدَ أَبِي جَعْفَرٍ عليه السلام ، فَأَقْبَلَ جَعْفَرٌ عليه السلام ، فَقَالَ أَبُو جَعْفَرٍ عليه السلام : «هذَا خَيْرُ الْبَرِيَّةِ» .

۷۹۹.مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيى ، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ ، عَنِ ابْنِ مَحْبُوبٍ ، عَنْ هِشَامِ بْنِ سَالِمٍ ، عَنْ جَابِرِ بْنِ يَزِيدَ الْجُعْفِيِّ ، عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ عليه السلام ، قَالَ :سُئِلَ عَنِ الْقَائِمِ عليه السلام ، فَضَرَبَ بِيَدِهِ عَلى أَبِي عَبْدِ اللّهِ عليه السلام ، فَقَالَ : «هذَا وَ اللّهِ قَائِمُ آلِ مُحَمَّدٍ صلى الله عليه و آله ».
قَالَ عَنْبَسَةُ : فَلَمَّا قُبِضَ أَبُو جَعْفَرٍ عليه السلام ، دَخَلْتُ عَلى أَبِي عَبْدِ اللّهِ عليه السلام ، فَأَخْبَرْتُهُ بِذلِكَ ، فَقَالَ : «صَدَقَ جَابِرٌ» . ثُمَّ قَالَ : «لَعَلَّكُمْ تَرَوْنَ أَنْ لَيْسَ كُلُّ إِمَامٍ هُوَ الْقَائِمَ بَعْدَ الْاءِمَامِ الَّذِي كَانَ قَبْلَهُ» .

۸۰۰.عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ ، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسى ، عَنْ يُونُسَ بْنِ عَبْدِ الرَّحْمنِ ، عَنْ عَبْدِ الْأَعْلى ، عَنْ أَبِي عَبْدِ اللّهِ عليه السلام ، قَالَ :«إِنَّ أَبِي عليه السلام اسْتَوْدَعَنِي مَا هُنَاكَ ، فَلَمَّا حَضَرَتْهُ الْوَفَاةُ ، قَالَ : ادْعُ لِي شُهُوداً ، فَدَعَوْتُ لَهُ أَرْبَعَةً مِنْ قُرَيْشٍ ، فِيهِمْ نَافِعٌ مَوْلى عَبْدِ اللّهِ بْنِ عُمَرَ ، فَقَالَ : اكْتُبْ : هذَا مَا أَوْصى بِهِ يَعْقُوبُ بَنِيهِ : «يا بَنِىَّ إِنَّ اللّهَ اصْطَفى لَكُمُ الدِّينَ فَلا تَمُوتُنَّ إِلّا وَ أَنْتُمْ مُسْلِمُونَ» ، وَ أَوْصى مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيٍّ إِلى جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ ، وَ أَمَرَهُ أَنْ يُكَفِّنَهُ فِي بُرْدِهِ الَّذِي كَانَ يُصَلِّي فِيهِ الْجُمُعَةَ ، وَ أَنْ يُعَمِّمَهُ بِعِمَامَتِهِ ، وَ أَنْ يُرَبِّعَ قَبْرَهُ ، وَ يَرْفَعَهُ أَرْبَعَ أَصَابِعَ ، وَ أَنْ يَحُلَّ عَنْهُ أَطْمَارَهُ عِنْدَ دَفْنِهِ ، ثُمَّ قَالَ لِلشُّهُودِ : انْصَرِفُوا رَحِمَكُمُ اللّهُ .
فَقُلْتُ لَهُ ـ بَعْدَ مَا انْصَرَفُوا ـ : يَا أَبَتِ مَا كَانَ فِي هذَا بِأَنْ تُشْهِدَ عَلَيْهِ ؟ فَقَالَ : يَا بُنَيَّ كَرِهْتُ أَنْ تُغْلَبَ ، وَ أَنْ يُقَالَ : إِنَّهُ لَمْ يُوصَ إِلَيْهِ ، فَأَرَدْتُ أَنْ تَكُونَ لَكَ الْحُجَّةُ» .

  • نام منبع :
    تحفة الأولياء ج2
    سایر پدیدآورندگان :
    تحقیق : مرادی، محمد
    تعداد جلد :
    4
    ناشر :
    دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1388 ش
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 128403
صفحه از 856
پرینت  ارسال به