نگاهى به كتاب « شرح حديث جنود عقل و جهل » - صفحه 356

از نزول قرآن و صدور احاديث به هيچ وجه نبوده، از قبيل جهات ادبى و فلسفى و تاريخى و امثال آن، مورد بحث و تدقيق و فحص و تحقيق، قرار داده اند. ۱
ايشان درباره علم اخلاق كه به طور مستقيم به امر تربيت مى پردازد، بر اين باور است كه اين دانش، مى بايد دردها و معايب اخلاقى را معالجه كند، نه آن كه تنها راه و شيوه معالجه را باز گويد. به عبارت روشن تر:
كتاب اخلاق، موعظه كتبيّه بايد باشد و خود، معالجه كند دردها و عيب ها را، نه آن كه راه علاج، نشان دهد... و كتاب، خود، [بايد ]دواى درد باشد، نه نسخه دوانما. طبيب روحانى، بايد حكم دوا داشته باشد، نه حكم نسخه. ۲
در حقيقت، ايشان معتقد است كه كتاب هاى اخلاق بايد به مثابه قرآن و روايات، نورانى باشند و به جاى آن كه در چنبر مباحث فلسفى و اصطلاحات علمى گرفتار آيند و با طرح مباحث خشكِ نظرى به ريشه يابى بيمارى هاى اخلاقى پرداخته، به صورت نظرى به تحليل راه حل ها بپردازند، بدون هيچ شائبه اى، مستقيما به سوى معالجه بيمارى بروند.
پيداست با چنين نگرشى كه امام رحمه الله به فلسفه اخلاق و هدف و وظيفه اين دانش دارد، كتاب هاى متداول علم اخلاق را ناكافى دانسته، از دستيابى به چنين مقصدى دور ببيند. بدين ترتيب، امام رحمه الله از بسيارى از كتاب هاى اخلاقى موجود، سخت انتقاد كرده و آنها را در علاج بيمارى هاى اخلاقى، ناكام مى شمارد و بر اين باور است كه افراد را از تهذيب اخلاقى دور مى دارند. ايشان در اين باره مى فرمايد:
علماى اخلاق كه تدوين اين علم كردند، يا به طريق علمى فلسفى بحث و تفتيش كردند، مثل كتاب شريف طهارة الأعراقِ محقّق بزرگ، ابن مسكويه و كتاب شريف اخلاق ناصرى، تأليف حكيم متألّه و فيلسوف متبحّر، افضل المتأخرين، نصير الملّه و الدين(قده) و بسيارى از [قسمت هاى] كتاب

1.همان، ص ۱۱.

2.همان، ص ۱۳.

صفحه از 382