برود و با خسران تامّ و شقاوت كامل، از اين دنيا منتقل شويم. ۱
اخلاق، قابل تغيير است
چنانكه از عبارت مرحوم نراقى (اختلف الأوائل فى امكان ازالة الأخلاق وعدمه) ۲ برمى آيد، بحث از امكان تغيير صفات و ملكات اخلاقى، داراى پيشينه كهن است. استدلال مخالفانِ امكان تحوّل اخلاقى، افزون بر برخى ادلّه نقلى، اين ادّعاست كه صفات اخلاقى، طبيعى است؛ يعنى همگام با مزاج و طبيعت آدمى است و از اين رو، ازاله آن، محال است. ۳
از جمله ادلّه نقلى اين دسته از بزرگان، اين روايت از پيامبر اكرم است كه در آن آمده:
الناس معادن كمعادن الذهب والفضة خيارهم فى الجاهلية خيارهم فى الاسلام. ۴
مردم به سان معادن طلا و نقره اند. نيكانشان در دوران جاهليت، نيكان در اسلام اند.
بر اين ادّعا، پاسخ هاى متقنى در كتب اخلاق آمده است؛ ۵ چرا كه فلسفه ارسال پيامبران و تشريع شرايع و نظام اخلاقى، اصلاح جامعه بشرى و تصفيه نفوس و زمينه سازى براى بهره مندى آنها از سعادت جاودان اخروى عنوان شده است و اگر قرار باشد تربيت اخلاقى، محال باشد و صفات و ملكات اخلاقى، ثابت و لايتغيّر باشد، نتيجه آن، لغو بودن نظام تربيتى اخلاقى اديان آسمانى خواهد بود. به علاوه، نادرستى اين ادّعا با برهان و تجربه نيز ثابت شده است.
حضرت امام رحمه الله، در بحث هايى از نگاشته گرانسنگ خود، بر تحوّل پذيرى اخلاق آدمى، پاى فشرده است و مى نويسد:
... انسان مى تواند نشئه خود را تبديل كند و مظهريت ابليسيّه را به مظهريت
1.همان، ص ۳۴۵.
2.جامع السعادات، ملا مهدى نراقى، ج۱، ص ۲۲.
3.همان، ص ۲۴.
4.همان جا.
5.همان، ص۲۴؛ همچنين ر.ك: احياء علوم الدين، ابوحامد الغزالى، ج۳، ص ۵۵.