با استاد محمدباقر بهبودى در عرصه روايت و درايت حديث - صفحه 433

محضر آيت اللّه بروجردى و يك درس در محضر آيت اللّه خمينى حاضر شدم، بدون توقف به نجف رفتم. در نجف يك درس در محضر آيت اللّه خويى و يك درس در محضر آيت اللّه حكيم انتخاب كردم و تا دو سال به تحصيل و بيشتر مطالعه و تحقيق شخصى ادامه دادم، و در سال 1335 ترك تحصيل نمودم و بالاخره از سال 1337 كه به تهران منتقل شدم، به تصحيح و تحقيق كتاب هاى خطى و چاپى پرداختم. اولين كارى كه شروع كردم تصحيح تفسير الميزان جلد هفتم بود كه تا جلد بيستم آخرين جلد ادامه يافت. در آن هنگام، كار من چندان مورد توجه و علاقه و اعتماد مؤلف قرار گرفت كه رخصت يافتم به حك و اصلاح ادبى آن نيز بپردازم. به موازات تفسير الميزان به تصحيح بحار الأنوار پرداختم و از جلد هفتم تا آخرين مجلد غير از دو جلد 77 و 78 همه مجلدات به تصحيح اينجانب و اشراف و نظارت من بر متن كتاب و احيانا حك و اصلاح تعليقه ديگران پايان گرفت.
در اين زمينه توفيق من به شكر الهى از همه بيشتر بود، زيرا اخراج چهل و پنج جلد بحار از هر جهت در اختيار من قرار گرفت و مقابله، تحقيق، پاورقى، تخريج احاديث آن و مقابله با مآخذ، كاملاً به دست من و زحمات شبانه روزى من انجام شد.
در اثر همين توفيق الهى بود كه بيش از ساير همكارانم به نسخه مؤلف دست يافتم و 36 جلد از اين چهل و پنج جلد را با نسخه مؤلف مقابله كردم. در جلد 110 كه آخرين جلد بحار الأنوار است، سخنى كوتاه درباره اين كتاب و شيوه مؤلف در جمع احاديث تحرير كرده اند كه توجه علاقه مندان را به آن جلب مى كنم.
كيهان فرهنگى: به نظر شما چه انگيزه اى باعث شده است كه مرحوم مجلسى كتاب بحار الأنوار خود را تأليف كند؟
استاد بهبودى: مرحوم مجلسى ابتدا تصميم مى گيرد كه مؤلفات شيعه را احيا كند، لذا با زحمات وافر و هزينه هاى گزاف و دريافت كمك از دانشمندان معاصر خود، مؤلفان شيعه را از گوشه كتابخانه هاى ايران و هند و عراق و ساير بلاد بيرون مى كشد و هر نسخه اى را كه به دست مى آورد، به دست شاگردان و علاقه مندان خود مى سپارد و

صفحه از 450