بارى ديگر در عرصه روايت و درايت حديث - صفحه 565

آيا اين دليل ناشناخته ماندن كلينى است، يا دليل شهرت ايشان در عصر حيات و زندگانى عاريت.
2. آقاى بهبودى معتقدند كه كلينى رحمه الله به مقبوليت يافتن كتاب خويش اميدوار و مطمئن نبوده و آن را با ترس از برخورد با اعتراض مردم تأليف كرده و به همين جهت نيز آن را در مراكز علمى شيعى مطرح نساخته بلكه به محيط سنى برده و در آنجا به روايت آن پرداخته است.
ايشان گفته اند: «جامع مذهبى شيعه يعنى كافى را عوض آن كه در قم مهد تشيع عرضه كند، در مركز اهل سنت عرضه كرد، و لذا چند تن معدود قدر او را شناختند، و محضر او را مغتنم شمرده و به استماع كتاب او پرداختند. شايد هم بدين علت بود كه (استماع كنندگان) نوجوان بودند و زبانشان كوتاه»!
و نيز: «خودش خوب مى دانست كه با اعتراض مردم روبه رو مى شود لذا كتاب خود را كه طى بيست سال زحمت در قم تأليف كرده بود زير بغل گرفت، و عازم ديار غربت شد.» و نيز: «همين كتابى كه امروز همگان تقديس مى كنند، خود كلينى از ترس معاصرين خود شهر به شهر و ديار به ديار سفر كرد، و كتاب خود را وسط اهل سنت به چند تن معدود از نوباوگان علم حديث عرضه نمود، باشد كه بعدها قدرش را بدانند.»
در اين بخش ها نيز نكات مورد تأملى وجود دارد كه در زير بدان اشاره خواهيم كرد:
اولاً: اگر كسى مقدمه كتاب كافى را مطالعه كرده باشد مى داند كه اين كتاب به خواهش مردى دانش طلب و حقيقت جو از ديارى دور دست تأليف يافته است. رئيس المحدثين كلينى رضوان اللّه عليه مى نويسد:
أما بعد فقد فهمت يا أخى ما شكوت من اصطلاح أهل دهرنا على الجهالة... و ذكرت أنّ اُمورا قد اشكلت عليك لاتعرف حقائقها لاختلاف الرواية فيها... و أنك لا تجد بحضرتك من تذاكره و تفاوضه ممّن تثق بعلمه فيها و قلت إنك تحب أن يكون عندك كتاب «كاف» يجمع فيه من جيمع فنون علم الدين، ما يكتفى به المتعلم و يرجع اليه المسترشد، و يأخذ منه من يريد علم

صفحه از 570