آخرين كلام در عرصه روايت و درايت حديث - صفحه 591

دستكارى شده باشد آيا شما مى توانيد اثبات كنيد كه نسخه حلبى با امضاى امام صادق عليه السلام به وسيله افراد موثق به دست كلينى رسيد و سپس شيخ صدوق آن را دريافت كرد و به شيخ طوسى سپرد؟
نكته چهارم: تنها يك كتاب بر امام معصوم عرضه شد و آن كتاب يونس بن عبدالرحمن است. عرضه كتاب هم طبيعى بود. امام عسكرى عليه السلام در خانه ابو هاشم جعفرى به عيادت آمده بود. كتابچه اى را از سر طاق برداشت و قدرى بازبين كرده سپس پرسيد: اين كتاب از چه كسى است؟ ابو هاشم گفت: تأليف يونس بن عبدالرحمن است و امام عسكرى عليه السلام او را دعا كرد.
شما از اين عرضه و تأييد چه نتيجه اى حاصل كرده ايد كه تصور كرده ايد كه جامع يونس بن عبدالرحمن بر امام عسكرى عليه السلام عرضه شد: چهار جلد كتاب و يك دوره فقه و اعتقادات؟ نه. اين كتاب، كتاب يوم و ليله يونس بود. يك كتاب جيبى در آداب نوافل و فرايض به ضميمه يك سلسله دعا از ساخته هاى ابن خانبه اديب معروف، تا اگر كسى از عهده انشاى دعا برنيايد، از انشاى ابن خانبه بهره ياب گردد و از اين جهت در تذكره ها نوشتند: كتاب يونس و كتاب ابن خانبه را بر امام عسكرى عليه السلام عرضه كرده اند كه قسمت احكام از يونس بود و قسمت دعا از ابن خانبه، و گرنه ابن خانبه در شمار فقها نيست. ۱
نكته پنجم: اگر فرض شود كه جامع يونس به نظر امام عسكرى عليه السلام رسيده باشد چه كسى ادعا كرده و يا مى تواند بكند كه همان نسخه ابو هاشم جعفرى به دست كلينى افتاد و در كتاب كافى درج شد؟ اصولاً نسخه هاى كتاب يونس ضايع ماند و روايت نشد، زيرا رئيس حوزه قم به او بدبين بود و شيعيان را از او برحذر مى داشت.
در نتيجه، احاديث يونس اغلب به وسيله يقطينى مولاى او به دست مشايخ رسيده است و يقطينى در شمار غلات است و دستاورد او حجت نيست. ۲
آقاى جاودان، شما در شماره دهم كيهان فرهنگى، سخن خود را مجددا با سير

1.ر.ك: بحار الأنوار، ج ۸۷، ص ۲۹۱.

2.ر.ك: رجال نجاشى، ص ۹۵۵.

صفحه از 612