101
صافي در شرح کافي ج1

۰.اصل: عَلَا فَاسْتَعْلى ، ودَنَا فَتَعَالى ، وَارْتَفَعَ فَوْقَ كُلِّ مَنْظَرٍ.

شرح: اين عبارت در اوّل خطبه اميرالمؤمنين عليه السلام در «كِتَابُ الرَّوْضَة» مى آيد و در «كِتَابُ التَّوْحِيد» در حديث دومِ «بَابُ النِّسْبَة» چنين است: «عَلَا فَقَرُبَ وَدَنَا فَبَعُدَ».
العُلُوّ: بلند مرتبه شدن. فاء هر دو جا براى تعقيب است.
الاستعلاء: بلند مرتبه كردن. وَ دَنَا (به الف منقلب از همزه يا به همزه، به صيغه معلومِ باب «مَنَعَ») عطف بر عَلَاست.
الدناءة: پست مرتبه شدن. التَعالِي: منزّه بودن.
وَ ارْتَفَعَ عطف بر عَلَااست. مَنْظَر (به فتح ميم و سكون نون و فتح ظاء بانقطه اسم مكان باب نَصَرَ» است، به معنى آنچه نظر بدان افتد ـ خواه نظر چشم و خواه نظر دل ـ از پيش خود، بى توسّط وحى به رُسُل. و مراد به نظر دل اين جا، فكر نيست؛ بلكه شامل علم بديهى نيز هست.
يعنى: بلند مرتبه شد نزد جمعى كه دانستند كه معرفت اسما و صفات الهى، چنانچه بايد، بى توسّط وحى او به رُسُل، نمى توان حاصل كرد. پس بلند مرتبه و مقرّب درگاه خود كرد ايشان را. و پست مرتبه شد نزد جمعى كه خيال كردند كه معرفت اسما و صفات الهى، چنانچه بايد، به فكر خود، بى توسّط وحى او به رُسُل حاصل مى شود، مثل يهود و فلاسفه و تابعان ايشان، پس منزّه و دور شد از خيال ايشان. و گمراه شدند در اسما و صفات او (چنانچه بيان مى شود در «كِتَابُ التَّوْحيد» در «بَابُ أنّه تَعَالى لَا يُعْرَفُ إلَا بِهِ». و بلند شد بالاى هر محلّ ديدن خلايق، بى توسّط وحى؛ به اين معنى كه هيچ كدام از سُعدا و اشقيا، به اسما و صفات او، چنانچه بايد، بى توسّط وحى نرسيدند، بلكه سُعدا به توسّط وحى و قرآن رسيدند و اشقيا گمراه شدند در اكثر اسما و صفات الهى. و مراد به اسما، مفهومات مشتقّات و مانند آن مشتقّات است، مثل قادر و ذوالقُوَّة. و مراد به صفات، مفهومات مبادى است، مثل قدرت و قوّت.


صافي در شرح کافي ج1
100

۰.اصل: الْحَمْدُ لِلّهِ الْمَحْمُودِ لِنِعْمَتِهِ ، الْمَعْبُودِ لِقُدْرَتِهِ ، الْمُطَاعِ لِسُلْطَانِهِ ، اَلْمَرْهُوبِ لِجَلَالِهِ ، الْمَرْغُوبِ إِلَيْهِ فِيمَا عِنْدَهُ ، النَّافِذِ أَمْرُهُ فِي جَميعِ خَلْقِهِ.

شرح: الحَمْد: ستودن؛ به معنى نيكى كسى گفتن در كارى كه توانايى ترك آن كار نيز داشته باشد.
العِبادة: تعظيم شخصى به قصد عاقبت به خيرى به رخصت بزرگ تر، از آن شخص در آن تعظيم. پس تعظيم كعبه، عبادت اللّه تعالى باشد، نه كعبه، و تعظيم بُت، عبادت بُت يا فرماينده آن باشد، و پيروى فتواى اهل حق، عبادت اللّه تعالى باشد، نه ايشان، و پيروى فتواى اهل باطل، عبادت ايشان و عبادت شيطان و شرك باشد.
القُدْره: توانايى بر هر يك از كردن چيزى و نكردن آن چيز.
الإطاعة: فرمان بردارى.
السُلْطان: غالب بودن بر مملكتى.
الرَّهْبَة: ترس.
الْجَلَال: خالى بودن از نقصان و بَدِى.
الرَّغْبَة: توجّه به سوى چيزى كردن.
النُّفُوذ: گُذرايى. الأْمْر: حادثه؛ به معنى كارى كه مُعْتَدٌّبِه باشد. و صيغه «اِفْعَلْ» و مانند آن را نيز أمر مى نامند؛ براى اين كه تعلّق نمى گيرد مگر به كارى كه معتدٌّبِه باشد». و هر دو، اين جا مناسب است؛ چه اشارت است به آيت سوره يس: «إِنَّمَآ أَمْرُهُ إِذَآ أَرَادَ شَيْئا أَنْ يَقُولَ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ »۱ .
الخَلْق: تدبير، و تدبير كرده شده؛ و هر دو، اين جا مناسب است.
يعنى: ستايش مر خداى تعالى راست كه ستوده شده است براى نعمتش، عبادت كرده شده است براى قدرتش.
اين، اشارت به آن است كه جمعى كه منكر قدرت اند و مى گويند كه: آنچه مى كند، اسباب نكردنِ آن ندارد و آنچه نمى كند، اسباب كردن آن ندارد، منكر استحقاقِ عبادت،بلكه حمد نيز خواهند بود.
فرمان برده شده است براى سلطنتش. ترسيده شده است براى اين كه جهل و جانب گيرى ندارد. توجّه كرده شده به سوى اوست به دعا و عبادت در طلبِ آنچه نزد اوست كه خزاين آسمان ها و زمين ها و نعمت جاودانى باشد. گذراست امر او در جميع اقسام تدبير او.

1.يس(۳۶): ۸۲ .

  • نام منبع :
    صافي در شرح کافي ج1
    سایر پدیدآورندگان :
    تحقیق : درایتی، محمد حسین
    تعداد جلد :
    2
    ناشر :
    دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1388 ش
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 75631
صفحه از 500
پرینت  ارسال به