105
صافي در شرح کافي ج1

صافي در شرح کافي ج1
104

شرح: اين عبارت، منقول خواهد شد از امام رضا عليه السلام با اندك تغييرى در اوّلش در «كِتَابُ التَّوْحِيد» در حديث سومِ باب يازدهم.
الِاخْتِرَاع و الْاءِنْشَاء: آفريدن چيزى بى مادّه قديم.
الاِبْتِدَاع و الاِبْتِدَاء: كردن كارى كه پيشتر از آن، كارى ديگر اصلاً از فاعل صادر نشده باشد.
بِقُدْرَتِه ناظر است به اختراع. و حِكْمَتِه ناظر است به ابْتَدَعَها. و اين، ابطال خيال جمعى است كه مى گويند: اگر پيش از حدوث اين جهان، كارى نشده باشد، تعطيل لازم مى آيد.
لَا مِنْ شَىْ ءٍ ناظر است به اختراع. ولَا لِعَلَّةٍ ناظر است به ابْتَدَعَها؛ و اوّل، براى ابطال مذهب مَشّايينِ فلاسفه است و دوم، براى ابطال مذهب اِشراقيّينِ فلاسفه است و بيان مى شود در «كِتَابُ التَّوْحِيد» در شرح كلام مصنّف براى توضيح حديث اوّلِ «بَابُ جَوَامِعِ التَّوْحِيد».
العَلَّه (به فتح عين بى نقطه و تشديد لام و تاء وحدت): يك آشاميدن بعد از آشاميدن ديگر؛ و مراد اين جا، عود به ايجاد است بعد از ايجاد چيزى و اِفناى آن.
لام در لِعَلَّة به معنى وقت است و براى سببيّت نيز مى تواند بود.
الْحَقِيقَة: ضدّ مجاز؛ و مراد اين جا خالص است.
الرُّبُوبِيَّة: صاحب كلّ اختيارِ چيزى بودن. الضَّبْط: به تصرّف خود درآوردن. الْأوْهَام(جمع وهم) به معنى چيزى كه گاهى به دل گذرد و آن را خاطر نيز مى نامند.
التَّصَارِيف: اقسام چيزى. صفات اين جا، جمع صفت به معنى مصدرى است و جمع مصدر، جايز است اگر مراد، بيان انواع آن باشد. و استعمال صفت بر دو قسم است: اوّل، بى باء حرف جرّ كه صله آن باشد، مثل اين جا، و متبادر در اين قسم، اين است كه مراد، بيان چيزى به اسم جامد محض باشد، مثل جسم و بلور. دوم، با باء صله، مثل وُصِفَ بِغَيْرِ صُورَةٍ؛ و متبادر در اين قسم، اين است كه مراد، بيان چيزى مطلقا باشد.
الْحِجَاب: دربان، و فاصله ميان دو چيز، مثل ديوار؛ و اين جا هر دو مناسب است. الصُّورَة: پيكر، به معنى بدن آدمى و مانند آن كه مُجوّف است.
يعنى: اختراع كرد اللّه تعالى همه چيز را غير خودش، اختراعى عجيب و ابتداع كرد آنها را ابتداعى عجيب، به قدرت خود.
اختراع كرد، به معنى اين كه قدرت او احتياج به مادّه ندارد. و به حكمت خود ابتداع كرد، به معنى اين كه حكمت او اگر تقاضاى ترك چيزى كند، تعطيل نيست، چنانچه در دعا واقع شده كه: «يَا كَرِيما فِي إعْطائِهِ وَ مَنْعِهِ»؛ چه حدوث آن چيزها نه از مادّه شد تا دروغ شود اختراع او، و نه در وقت عودى به سوى ايجاد شد تا دروغ شود ابتداع او؛ چه آفريد هر چه خواست، چنانچه خواست، در حالتى كه به غايت، يگانه به آن آفريدن بود، تا ظاهر كند رعايت مصلحت خود را و تا ظاهر كند كه صا حب كلّ اختيار بودنِ او بر حقيقت و نسبت به هر كس و هر چيز است، نه بر مجاز، چنانچه مردم، صاحب اختيار ملك خود مى باشند به رخصت او و هرزه كارى در آن مى كنند تا ايشان را معطّل نگويند؛ چه آن، مجاز و بى اعتبار است.
ضبط نمى كند كُنه ذات او را خردها. يا مراد اين است كه: معرفت او به صفاتى كه اختلاف در آنها و در دليل آنها رود، ضرورىِ هيچ كس نيست، و نمى رسد به كُنه ذات او احيانا خاطرها. يا مراد اين است كه: معرفت او به آن صفات، به فكر نيز حاصل نمى شود كسى را بى وحى به انبيا و رُسُل و در نمى يابد او را ديدهاى چشم ها و دل ها و فرو نمى گيرد او را مقدار كه از خواصّ اجسام است؛ چه عاجز شده، نرسيده به كُنه ذات او و كُند شده. نرسيده به شخص او ديدهاى چشم ها و دل ها، و گُم شده در او اقسام بيان هاى او به اسم جامدِ محض؛ چه دور شده از ما بى دربانى كه براى آن دربان، دربان ديگر باشد و پوشيده شده از ما بى پرده كه براى آن پرده، پرده ديگر باشد. پس قياس او به خود، باطل است. اشارت به آن است كه پنهانىِ بسيار در پادشاهان دنيا به واسطه تعدّد حجاب و پرده مى باشد، و نيز اشارت است به ردّ روايت مخالفان كه مى آيد در حديث هفتمِ باب نهمِ «كِتَابُ التَّوْحِيد» كه «بَابٌ فِيء ابطالِ الرُوءْيَة» است.
شناخته شده به صفات ربوبيّت، نه به ديدن. و بيان كرده شده است به چيزى كه منافى شكل است. و ثنا گفته شده است به چيزى كه منافى جسم است. نيست مستحقّ عبادتى، مگر او كه بزرگِ به غايتْ بلند مرتبه است.

  • نام منبع :
    صافي در شرح کافي ج1
    سایر پدیدآورندگان :
    تحقیق : درایتی، محمد حسین
    تعداد جلد :
    2
    ناشر :
    دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1388 ش
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 75543
صفحه از 500
پرینت  ارسال به