۰.اصل: حُجَجُ اللّه ِ وَدُعَاتُهُ وَرُعَاتُهُ عَلى خَلْقِهِ، يَدِينُ بِهُدَاهُمْ الْعِبَادُ ، وَيَسْتَهِلُّ بِنُورِهِمُ الْبِلَادُ . جَعَلَهُمُ اللّه ُ حَيَاةً لِلأَنَامِ ، وَمَصَابِيحَ لِلظَّلَامِ ، وَمَفَاتِيحَ لِلْكَلَامِ ، وَدَعَائِمَ لِلْاءِسْلَامِ. وَجَعَلَ نِظَامَ طَاعَتِهِ وَتَمَامَ فَرْضِهِ التَّسْلِيمَ لَهُمْ فِيمَا عُلِمَ ، وَالرَّدَّ إِلَيْهِمْ فِيمَا جُهِلَ.
شرح: حُجَجُ اللّه ِ، مرفوع و خبر مبتداى محذوف است، به تقدير «هُمْ»؛ و اين، مبنى بر اين است كه اگر يكى از ايشان در زمانى نباشد و به جاى او پيروِ ظن، امام باشد، اهل اختلاف كه مشركان و عاصيان اند، غالب مى شوند بر اللّه تعالى در گفتگويى كه اللّه تعالى از ايشان نقل كرده در سوره انعام كه: «سَيَقُولُ الَّذِينَ أَشْرَكُوا لَوْ شَآءَ اللَّهُ مَآ أَشْرَكْنَا وَلَا ءَابَآؤُنَا وَلَا حَرَّمْنَا مِن شَىْ ءٍ»۱ : خواهند گفت جمعى كه يگانه نشمرده اند اللّه تعالى را و پيروى ظن كرده اند كه: اگر اللّه تعالى تكليف مى كرد ما را به ترك پيروى ظن در مسائل فروع، مى بايست كه جميع مسائل را در محكمات قرآن بيان كند، يا در محكمات قرآن، راهنمايى كند سوى امامتِ دانا به جميع مسائل، تا نه ما پيروى ظن كنيم و نه پيشوايان و پدران ما و حرام نكنيم به ظن خود هيچ چيز را، چنانچه جمعى مى گويند كه: طريقه اخباريّين در اعمال شرعيّه، حرام است؛ زيرا كه واجب است اجتهاد، يا تقليد مجتهدِ حَىّ؛ و طريقه ايشان شقّ ثالث است.
حَيَاةً لِلْأَنَام، اشارت است به آنچه مى آيد در «كِتَابُ الْحُجَّة» در بعض احاديثِ باب پنجم كه «بَابُ أنَّ الْأرْضَ لَا تَخْلُو مِنْ حُجَّةٍ» است كه اگر يكى از ايشان در زمانى نباشد، زمين به قرار خود نمى ماند.
مَفاتِيحَ لِلْكَلَام، اشارت است به اين كه بى كسبِ علم از ايشان، گفتگو در چيزى كه بى مكابره اختلاف در آن و در دليل آن رود و در محكمات قرآن و ضروريّات دين نباشد، جايز نيست. و مى آيد در «كِتَابُ الْاءِيمَانِ وَالْكُفْرِ» در «بَابُ الصَّمْتِ وَحِفْظِ اللِّسانِ» كه امام محمّد باقر عليه السلام گفته كه: نيستند شيعه ما مگر لالان؛ و آن، به اعتبار ترك حكم از روى ظن است.
النِّظَام (به كسر نون): رشته كه در آن، مرواريد و مانند آن كِشند كه پراكنده نشود.
التَّمَام: بى نقصان بودن. التَّسْلِيم: دادن عنان اختيار خود به كسى، براى شنيدن و راضى شدن به هر چه آن كس فرمايد.
عُلِمَ، به صيغه ماضى مجهول است. و مَا عُلِمَ عبارت است از آيات بيّناتِ محكماتِ ناهيه از پيروى ظن و از اختلاف از روى ظن، كه دلالت صريحه دارد بر امامت ائمّه هدى عليهم السلام و هر كه پنهان كند آن را ملعون است، موافق آيتِ سوره حديد: «هُوَ الَّذِى يُنَزِّلُ عَلَى عَبْدِهِ ءَايَات بَيِّنَـتٍ لِّيُخْرِجَكُم مِّنَ الظُّـلُمَـتِ إِلَى النُّورِ»۲ و آيتِ سوره صفّ: «يُرِيدُونَ لِيُطْفِئواْ نُورَ اللَّهِ بِأَفْوَ هِهِمْ وَ اللَّهُ مُتِمُّ نُورِهِ وَ لَوْ كَرِهَ الْكَـفِرُونَ»۳ و آيتِ سوره بقره: «إِنَّ الَّذِينَ يَكْتُمُونَ مَآ أَنزَلْنَا مِنَ الْبَيِّنَـتِ وَ الْهُدَى مِن بَعْدِ مَا بَيَّنَّـهُ لِلنَّاسِ فِى الْكِتَـبِ أُوْلَئِكَ يَلْعَنُهُمُ اللَّهُ وَ يَلْعَنُهُمُ اللَّـعِنُونَ »۴ .
جُهِلَ، به صيغه ماضى مجهول است. و مَا جُهِلَ عبارت است از آياتِ متشابهات؛ و اين، اشارت است به آيتِ سوره انبيا و سوره نحل كه: «فَسْئلُواْ أَهْلَ الذِّكْرِ إِن كُنتُمْ لَا تَعْلَمُونَ»۵
.
يعنى: امامانِ راستى، حجّت هاى اللّه تعالى اند و خوانندگان اويند و شبانان اويند بر مخلوقان او كه شيطان چون گرگ، ايشان را نربايد. به دين اسلام مى آيند به راهنمايى ايشان بندگان و گشاده رو مى شود به روشنى ايشان شهرها. گردانيد اللّه تعالى ايشان را زندگى براى مردمان و چراغ ها براى تاريكى و كليدها براى گفتگو و ستون ها براى اسلام؛ چه چنانچه خيمه بى ستون، بى قرار است، اسلام، بى يكى از ايشان بى اعتبار است. و گردانيد اللّه تعالى رشته طاعت مردمان و تمامى نماز و روزه و مانند آنها از واجبات را دو چيز: يكى قبول و يقين به امامت براى ايشان در آنچه معلوم شده از آيات قرآن، و ديگرى واگذاشتن حكم، سوى ايشان در آنچه مجهول شده از جمله قرآن، به اين معنى كه از ائمّه هُدى پرسند، اگر ميسّر باشد، واِلّا خود را نگاه دارند از تفسير آن.