125
صافي در شرح کافي ج1

۰.اصل: وَحَظَرَ عَلى غَيْرِهِمُ التَّهَجُّمَ عَلَى الْقَوْلِ على اللّه بِمَا يَجْهَلُونَ ، وَمَنَعَهُمْ جَحْدَ مَا لَا يَعْلَمُونَ ؛ لِمَا أَرَادَ اللّه ـ تَبَارَكَ وَتَعَالَى ـ مِنِ اسْتِنْقَاذِ مَنْ شَاءَ مِنْ خَلْقِهِ مِنْ مُلِمَّاتِ الظُّلَمِ ، وَمَغْشِيَّاتِ الْبُهَمِ .

شرح: الغَيْر: چيزى كه بر ضدّ صفت چيزى ديگر باشد، چنانچه اللّه تعالى حكايت كرده در سوره يونس: «ائْتِ بِقُرْءَانٍ غَيْرِ هَـذَآ» : ۱ بيار قرآنى ديگر كه آن تكليف ها در آن نباشد. و مراد اين جا، خلفاى بنى اميّه و مانند ايشان است در هر زمان كه باشند.
التَهَجُّم: بسيار داخل شدن در چيزى بى رخصت.
المُلِمَّات: بلاهايى كه در زمانه، حادث مى شود؛ و مراد اين جا، روايات مخالفان است در فضيلت امامان خود.
الظُّلَم (جمع ظلمت): تاريكى ها؛ و مراد، اين جا حيرانى هاى مردمان جاهل است از روايت هاى دروغ مخالفان.
المَغْشِيَّات: سِرّهاى پنهان؛ و مراد اين جا، مصلحت ها در مظلومىِ امامانِ راستى و رواج دكّان امامانِ گمراه است.
الْبُهَم (جمع بُهْمَة): مشكل ها.
يعنى: و حرام كرد اللّه تعالى در محكمات قرآن، بر همچشمانِ امامانِ راستى، در هر زمان كه باشند، دليرى را بر افترا بر اللّه تعالى به گفتنِ آنچه نمى دانند كه حق است؛ چه اين افتراست، چنانچه بيان مى شود در «كِتَابُ الْاءِيمَانِ وَالْكُفْرِ» در حديث دوازدهمِ «بابُ مُجالَسةِ أهل المَعاصي» كه باب صد و شصت و سوم است. و منع كرد اللّه تعالى در محكمات قرآن، اين همچشمان را از انكار چيزى كه نمى دانند از جمله حق. اين، اشارت است به دو آيت كه بيان مى شود در شرح «فَنَدَبَهُم تا آخر» در خطبه. و اين حرام كردن و منع كردن در محكمات قرآن، براى چيزى است كه اراده كرده اللّه ـ تبارك و تعالى ـ آن را كه رهانيدنِ جمعى است كه خواسته اللّه تعالى رهايى ايشان را از جمله خلايق از حيرتى كه به سبب روايت هاى دروغ مخالفان و به سبب ندانستن سرّ مظلومىِ امامانِ راستى و رواج دكّان امامانِ گمراه در زمان هاى دور و دراز به هم مى رسد؛ و آن جمع، در اين زمان، شيعه دوازده امام اند.
بيانِ اين، آن است كه: خردمندِ صاحبِ انصاف كه به ظاهربينى، از حق معلومِ به محكمات قرآن غافل نمى شود، زود از اين دو حيرت مى رهد؛ چه هر روايتى از رسول صلى الله عليه و آله كه خلاف محكمات قرآن است، دروغ است. و فضولى در تفحّصِ سرّ قضا و قدر، نامعقول است. و توقّف در مقتضاى محكمات قرآن، به واسطه ندانستن سرّ مذكور، نامعقول تر. و به اين رهايى، اشارت شده در قول اللّه تعالى در سوره حديد: «هُوَ الَّذِى يُنَزِّلُ عَلَى عَبْدِهِ ءَايَـت بَيِّنَـتٍ لِّيُخْرِجَكُم مِّنَ الظُّـلُمَـتِ إِلَى النُّورِ وَ إِنَّ اللَّهَ بِكُمْ لَرَءُوفٌ رَّحِيمٌ»۲
: اللّه تعالى آن كس است كه فرو مى فرستد بر بنده خود محمّد صلى الله عليه و آله آيت هاى محكمات را كه معنى آنها ظاهر است بر هر كه زبان عربى داند و احتمال نسخ شدن در آنها نيست، تا بيرون برد شما را از ظلمت حيرت، سوى نور معرفت. و البتّه اللّه تعالى به شما و بسْ هر آينه مشفقِ مهربان است.
حكايت: در مدينه مشرّفه ميان فقير و سيد محمّد كبريتى كه افضل علماى آن جا و مدرّس مسجد رسول است، گفتگو شد در حضور جمعى از علماى عرب و عجم، در منزل سيّد احمد از سادات بنى الحسين. گفت كه: حيرتى دارم در خلافى كه در امامتِ بعد از پيغمبر صلى الله عليه و آله واقع شده و خلاص، مشكل است؛ چه هر حديثى كه طايفه اى موافقِ خود نقل مى كند، طايفه ديگر آن را افترا مى شمرند و مذهب پادشاه و پدر و مادر و اهل شهر، اعتماد را نمى شايد.
گفتم كه: خلاص، بسيار آسان است بر صاحب انصاف؛ آيا گمان مى برى كه اللّه تعالى پيغمبر آخر الزمان را به جميع خلايق فرستاده و كتابى با او فرستاده و گفته كه: در اين كتاب، بيانِ واضحِ همه چيز شده و بى كجى است، و مَعَ هذا، اين مسئله را كه مدار حلّ مشكلات، بر آن است، در اشكال گذاشته؟! اين، محال است.
گفت كه: من راه خلاص را نمى دانم. اگر هست، بيان كن.
گفتم كه: اللّه تعالى خود، طريق خلاص را بيان كرده در سوره آل عمران، گفته كه: «هُوَ الَّذِى أَنزَلَ عَلَيْكَ الْكِتَـبَ مِنْهُ ءَايَاتٌ مُّحْكَمَاتٌ هُنَّ أُمُّ الْكِتَابِ وَأُخَرُ مُتَشَابِهَاتٌ»۳ : اللّه تعالى آن كس است كه فرو فرستاده بر تو اى محمّد، قرآن را بر حالى كه بعض آن، آيت هاى مُحكمه است و هر كه لغت عرب مى فهمد، مى داند معنى آنها را بى آن كه احتياج داشته باشد به معلّمى كه حجّت باشد و احتمال نسخ در آنها نيست. اين محكمات، اصل قرآن است. كسى كه آنها را فهمد، به واسطه فهميدن آنها و عمل به آنها باقى قرآن را مى تواند فهميد و باقى قرآن، آيت هاى متشابهه است كه ممكن است كه در معنى آنها اشتباه و غلط واقع شود؛ و اين، سبب دانستنِ امام است در هر زمانى بعد از پيغمبر تا روز قيامت.
گفت كه: چون سبب مى شود و چون معلوم مى شود معنى متشابهات از محكمات؟
گفتم كه: سبب شدن به واسطه آن است كه از جمله آيات محكمات، آيات بسيار است كه در آنها نهى از اختلاف از روى ظن در احكام، واقع شده. و در آيات محكمات، بيان شده كه جميع رسولان به واسطه آن فرستاده شده اند كه حكم اللّه تعالى را در آنچه بى مكابره اختلاف در آن و در دليل آن رود، به خلايق رسانند تا اختلاف نكنند.
و تو مى دانى كه دو طايفه كه نزاع در امامت با هم دارند، نهايتِ دعواى سلسله امامانِ يك طايفه براى خود، و نهايتِ دعواى تابعان ايشان براى ايشان، اين است كه: در احكام الهى، اجتهاد و پيروى ظن مى كرده اند و اختلاف را جايز مى شمرده اند، مثل خلفاى بنى اميّه و مانند ايشان. و دعواى سلسله امامانِ طايفه ديگر و تابعان ايشان اين است كه: اجتهاد و اختلاف از روى ظن جايز نيست؛ بلكه هر مسئله را و هر آيتِ متشابهه را مى بايد به علم يقينى از خدا و رسولش دانست تا حكمْ جايز باشد، و از اين، معلوم مى شود تا روز قيامت كه حق با كدام امام و كدام طايفه است.
و معلوم شدنِ معنى متشابهات به سبب محكمات، به واسطه آن است كه آن كس كه محكمات، دلالت مى كند بر امامت و حجّيّت او در هر زمان تا روز قيامت، عالم است به جميع تأويلاتِ متشابهاتِ قرآن و قول او در تأويل آنها حجّت است. پس محكمات، بيان امام مى كند. و امام، بيان تأويل متشابهات مى كند، اگر به محكماتْ عمل نموده، اطاعت كنند و پرسند. و بيان كننده بيان كننده چيزى، بيان كننده آن چيز است. ۴
گفت كه: آنچه گفتى حق است؛ ليك طايفه اى كه تجويز اختلاف و حكم به ظن مى نمايند، استدلال مى كنند بر آن به آيات قرآن، اگر چه آن آيات، متشابهات است.
گفتم كه: اللّه تعالى براى ابطال طريقه اين طايفه، در همين آيت، بعد از آنچه خوانده شد، گفته كه: «فَأَمَّا الَّذِينَ فِى قُلُوبِهِمْ زَيْغٌ فَيَتَّبِعُونَ مَا تَشَابَهَ مِنْهُ ابْتِغَآءَ الْفِتْنَةِ وَابْتِغَآءَ تَأْوِيلِهِ وَمَا يَعْلَمُ تَأْوِيلَهُ إِلَا اللَّهُ» : ۵ پس امّا طايفه اى كه در دل ايشان كجى هست، پس تابع مى شوند آنچه را كه غلط در تأويل آن مى رود از جمله قرآن، به سبب ميل دل ايشان به اختلاف آراء به اجتهادات و به سبب ميل دل ايشان به تأويل آن از پيش خود، و حال آن كه علم به تأويل متشابه نمى دارد در وقت نزول آن، مگر اللّه تعالى.
گفت كه: اين كه گفتى ظاهر است و تا حال، نشنيده بودم.

1.يونس (۱۰): ۱۵.

2.حديد (۵۷): ۹ .

3.آل عمران (۳): ۷ .

4.يعنى چون محكمات قرآن، بيان كننده امام و حجّت بودن معصومانى عليهم السلام است كه آن معصومان، بيان كننده متشابهات قرآن هستند، بنا بر اين مى توان گفت كه، محكمات قرآن، بيان كننده متشابهات آن است.

5.آل عمران (۳): ۷ .


صافي در شرح کافي ج1
124
  • نام منبع :
    صافي در شرح کافي ج1
    سایر پدیدآورندگان :
    تحقیق : درایتی، محمد حسین
    تعداد جلد :
    2
    ناشر :
    دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1388 ش
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 74912
صفحه از 500
پرینت  ارسال به