۰.اصل: فَكَانُوا مَحْصُورِينَ بِالْأَمْرِ وَالنَّهْيِ ، مَأْمُورِينَ بِقَوْلِ الْحَقِّ ، غَيْرَ مُرَخَّصٍ لَهُم فِي الْمُقَامِ عَلَى الْجَهْلِ ؛ أَمَرَهُمْ بِالسُّؤَالِ وَالتَّفَقُّهِ فِي الدِّينِ ، فَقَالَ: «فَلَوْلَا نَفَرَ مِن كُلِّ فِرْقَةٍ مِّنْهُمْ طَـآئِفَةٌ لِّيَتَفَقَّهُوا فِى الدِّينِ وَ لِيُنذِرُوا قَوْمَهُمْ إِذَا رَجَعُوا إِلَيْهِمْ لَعَلَّهُمْ يَحْذَرُونَ» ، ۱ وَقَالَ : «فَسْئلُوا أَهْلَ الذِّكْرِ إِن كُنتُمْ لَا تَعْلَمُونَ» . ۲
شرح: توضيح آيت «فَلَوْلَا نَفَرَ مِن كُلِّ فِرْقَةٍ مِّنْهُمْ» مى آيد در «كِتَابُ الْعَقْلِ» در شرح حديث هفتمِ باب دوم كه «بابُ فَرْضِ الْعِلْمِ وَ وُجُوبِ طَلَبِهِ و الْحَثِّ عَلَيْهِ» است و بيان مى شود كه ضمير مِنْهم راجع به جمعى از باديه نشينان عرب است كه دعوى ايمان كردند و كافر و منافق اند؛ چون ترك طلبِ علمِ دين كردند و توضيح آيتِ «فَسْئلُوا» مى آيد در «كِتَابُ الْعَقْلِ» در شرح حديث دهمِ باب هفدهم كه «بَابُ النَّوَادِر» است.
يعنى: پس ثابت شد كه هستند بى عيبانِ در خِرد در حصار امر و نهى الهى كه يكى از ايشان بيرون نيست از آن حصار و هستند فرموده شدگانِ به گفتن حق. رخصت داده نشده براى ايشان در ماندن بر جهالت كه اختلاف از روى ظن است. بيانِ اين آن كه: امر كرده ايشان را به پرسيدن و دانا شدن در مسائل خداپرستى. بيانِ اين آن كه: در سوره توبه بعد از بيان سهولتِ طريقِ حصولِ تفقّهِ در دين براى مؤمنانِ از جمله باديه نشينان عرب، سرزنش كرده غير ايشان را از جمله باديه نشينان عرب كه دعوى ايمان به خدا و رسولش مى كنند و ايمان ندارند؛ به اين روش كه گفته كه: پس چرا نرفتند سوى دارالعلم از جمله هر اهل سرزمينى على حِده، از جمله آن باديه نشينان، طايفه اى براى اين كه دانا شوند در دين، و براى اين كه ترسانند قوم خود را چون برگردند سوى آن قوم از عذابى كه وعيد به آن شده در محكمات قرآنِ متواترِ نزد ايشان، براى پيروان ظن و اهل اختلاف از روى ظن، تا شايد كه جميع آن باديه نشينان، حذر و اجتناب كنند از آن عذاب، و عذر نامعقول نگويند كه چاره اى غير پيروى ظن و اختلاف از روى ظن نداشتيم.
و گفته در سوره نحل و سوره انبيا كه: پس سؤال كنيد عالمان به جميع كتاب الهى، خواه محكم و خواه متشابه را، اگر باشيد كه ندانيد چيزى از دين را كه حاجت شما به آن افتاده باشد.