3/2. مردى نيرومند
حاج ملّا خليل از نظر جسمى نيز مردى قوى و نيرومند بود، به دست خود زمين را بيل مى زد و دانه مى كشت. صاحب روضات نوشته كه: كشتى گيرى وارد قزوين شد و در مجلس درس ملّا خليل حاضر شد و از وى خواست دستخطى در تأييد حرفه وى بنويسد. ملّا خليل گفت: من چگونه نيازموده، كشتى گيرى تو را تأييد كنم .سپس از مجلس درس بلند شده و آماده مصاف با وى شد و پشت بزرگ ترين كشتى گير عصر خود را به زمين آورد. پس كشتى گير به او گفت: تو اهل علم نيستى، بلكه كشتى گيرى هستى كه به لباس اهل علم در آمدى! ۱
4/2. گرايش به اخبارى گرى
ملّا خليل، خيلى در اخبار غوطه ور بود و اغلب صاحب تراجم او را از علماى اخبارى شمرده اند. او با اجتهاد مخالفت مى ورزيد، چنانچه در جاى جاى اين شرح وساير آثارش، به صراحت اين عقيده را اظهار مى دارد و براى اثبات آن، دست به دامن برخى از احاديث مى شود، ولى اغلب شاگردان وى مانند آقا رضى قزوينى و شيخ محمّد كاظم طالقانى قزوينى و مير محمّد معصوم قزوينى، از زمره مجتهدان و طرفداران اجتهاد بودند. ۲
او با اينكه اخبارى است ولى تنكابنى مى نويسد كه: «معلوم نشد كه او از كه اجازه دارد، لكن اخبارى مسلك است». ۳ محدّث نورى در خاتمه مستدرك عنوان نموده كه ملّا خليل از شيخ بهايى روايت نقل مى كند. ۴ سماهيجى هم در اجازه اش به ناصرالدين قطيفى عنوان نموده كه علّامه محمّد باقر مجلسى از ملّا خليل نقل روايت مى كند. ۵
در فهرست نسخه هاى كتابخانه مجلس، گزارش اجازه اى است از ناصر الدين محمّد بن احمد معروف به نصر تونى ۶ به خليل اللّه بن ابو الفتح (مشهور به غازى قزينى). در اين اجازه، علاوه بر اينكه گواهى قرائت و شاگردى قزوينى را نزدخودش ذكر مى كند، به او اجازه روايت نيز داده است. ۷ اگر همان گونه كه فهرست نگار محترم استفاده كرده اند، منظور از خليل اللّه بن ابو الفتح غازى قزوينى، همان ملّا خليل بن غازى قزوينى باشد، بايد نصر تونى را از اساتيد و همچنين مشايخ ملّا خليل به حساب آورد.
اما اينكه در طبقات أعلام الشيعة در شرح حال ملّا خليل عنوان شده كه احتمالاً ملّا خليل تظاهر به اخبارى گرى مى كرد ـ و علّت آن هم مماشات با حاكميّت بود كه با فلسفه و اجتهاد به شدّت مخالف بود ۸ ـ با توجّه به مطالبى كه از معاصران ملّا خليل نقل خواهد شد، و همچنين با مطالعه آثار برجاى مانده از وى، همچون صافى و شافى، هيچ وجهى ندارد و گويا اين مطالب از افزده هايى است كه بعد از مؤلّف به طبقات اضافه شده است. او تنها در دو شرح خود بر كافى، با بسيارى از نظريّه هاى بسيار مشهور فلسفى و حتّى با برخى از مسائل مسلّم تجربى، با تمسّك به مدلول دريافته از برخى احاديث، مخالفت كرده و به صاحبان آن به تندى سخن مى گويد.
1.روضات الجنّات، ج ۳، ص ۲۷۲.
2.دايرة المعارف تشيّع، ج ۷، ص ۲۴۸.
3.قصص العلماء، تنكابنى، ص ۲۶۳.
4.مستدرك الوسائل، ج ۲، ص ۱۹۹.
5.الإجازة الكبيرة إلى الشيخ ناصر الجارودي القطيفي، شيخ عبداللّه بن صالح سماهيجى بحرانى، ص ۱۳۱.
6.ر.ك: مستدركات أعيان الشيعة، ج ۷، ص ۲۳۱.
7.ر.ك: فهرست نسخه هاى خطّى كتابخانه مجلس، ج ۱۱، ص ۲۱۸.
8.الإجازة الكبيرة إلى الشيخ ناصر الجارودي القطيفي، شيخ عبداللّه بن صالح سماهيجى بحرانى، ص ۲۰۴.