۰.اصل: «فَلا تَجْتَمِعُ هذِهِ الْخِصَالُ كُلُّهَا مِنْ أَجْنَادِ الْعَقْلِ إِلَا فِي نَبِيٍّ أَوْ وَصِيِّ نَبِيٍّ أَوْ مُؤْمِنٍ قَدِ امْتَحَنَ اللّه ُ قَلْبَهُ لِلْاءِيمَانِ ، وَأَمَّا سَائِرُ ذلِكَ مِنْ مَوَالِينَا فَإِنَّ أَحَدَهُمْ لَا يَخْلُو مِنْ أَنْ يَكُونَ فِيهِ بَعْضُ هذِهِ الْجُنُودِ حَتّى يَسْتَكْمِلَ وَيَنْقى مِنْ جُنُودِ الْجَهْلِ ، فَعِنْدَ ذلِكَ يَكُونُ فِي الدَّرَجَةِ الْعُلْيَا مَعَ الْأَنْبِيَاءِ وَالْأَوْصِيَاءِ ، وَإِنَّمَا يُدْرَكُ ذلِكَ بِمَعْرِفَةِ الْعَقْلِ وَجُنُودِهِ ، وَبِمُجَانَبَةِ الْجَهْلِ وَجُنُودِهِ ؛ وَفَّقَنَا اللّه ُ وَإِيَّاكُمْ لِطَاعَتِهِ وَمَرْضَاتِهِ» .
شرح: و جمع نمى شود اين صفت هاى خوب، همگى آنها كه پنج لشكر ۱ خردمندى است، مگر در پيغمبرى يا كسى كه پيغمبر، او را به حكم اللّه تعالى جانشين خود در امّت كرده باشد يا شيعه ما كه به تحقيق خالص كرده باشد اللّه تعالى به توفيق خود، دل او را تا شيعه ما شود. و امّا باقى مانده آن از شيعه ما، پس به درستى كه بعض ايشان خالى نيست از اين كه بوده باشد در او، بعض هر يك از اين ده لشكر خردمندى و ناخردمندى تا وقتى كه كامل كند خود را و پاك شود از لشكرهاى ناخردمندى. پس نزد آن كامل كردن و پاك شدن، مى باشد در پايه بلند با پيغمبران و جانشينان ايشان. و دريافته نمى شود اين پايه بلند، مگر به شناختن خردمندى و لشكرهاى آن و به دورى جستن از ناخردمندى و لشكرهاى آن. توفيق دهاد اللّه تعالى ما را و شما را براى فرمان بردارى او و عملى كه جاى بسيارىِ رضاى اوست.