شرح: روايت است از ابو هاشم ـ كه از اولاد جعفر طيّار است ـ گفت كه: بوديم نزد امام رضا عليه السلام . پس در هم زبانى ياد كرديم تفاوت مردمان را در خردمندى و عمل به مقتضاى علمى كه حاصل شده باشد. پس امام گفت كه: اى ابو هاشم! خردمندى، بخششى است از جانب اللّه تعالى؛ هر كسى را قدرى از وسع در آن داده و به اختيار اين كس نيست ـ چنانچه گذشت در شرح حديث پانزدهمِ اين باب ـ و عمل به مقتضاى علم، اختيارى است. پس هر كه خود را بر عمل به مقتضاى علم وادارد، توانايى آن دارد. و هر كه خود را بر خردمندىِ زياد بر وسع خود وادارد و كسب علم از بلند پايه تر از خود نكند، زياد نمى شود به وسيله آن، مگر به اعتبار نادانى و ناخردمندى، مثل كسى كه عالم به جميع احكام و متشابهات نباشد و دعوى امامت كند.
[حديث] نوزدهم
۰.اصل: [عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ ، عَنْ أَبِيهِ ، عَنْ يَحْيَى بْنِ الْمُبَارَكِ ، عَنْ عَبْدِ اللّه ِ بْنِ جَبَلَةَ ] عَنْ إِسْحَاقَ بْنِ عَمَّارٍ ، عَنْ أَبِي عَبْدِ اللّه ِ عليه السلام ، قَالَ : قُلْتُ لَهُ : جُعِلْتُ فِدَاكَ ، إِنَّ لِي جَاراً كَثِيرَ الصَّلَاةِ ، كَثِيرَ الصَّدَقَةِ ، كَثِيرَ الْحَجِّ ، لا بَأْسَ بِهِ ، قَالَ : فَقَالَ عليه السلام :«يَا إِسْحَاقُ، كَيْفَ عَقْلُهُ؟» قَالَ : قُلْتُ لَهُ : جُعِلْتُ فِدَاكَ ، لَيْسَ لَهُ عَقْلٌ ، قَالَ : فَقَالَ : «لا يَنْتَفِعُ بِذلِكَ مِنْهُ» .
شرح: روايت است از اسحاق بن عمّار از امام جعفر صادق عليه السلام گفت كه: گفتم امام را كه: قربانت شوم! به درستى كه مرا همسايه اى است بسيار نمازِ بسيار تصدّقِ بسيار حج. هيچ عيبى ندارد.
اسحاق گفت كه: پس گفت امام عليه السلام كه: اى اسحاق! چگونه است خردمندى اش؟ (آيا پيروى ما مى كند يا نه؟)
اسحاق گفت كه: گفتم كه: قربانت شوم، نيست او را خردمندى اى.
اسحاق گفت كه: پس امام عليه السلام گفت كه: فايده در روز قيامت نمى برد به آنچه مى كند، به واسطه ناخردمندى اش.