261
صافي در شرح کافي ج1

شرح: گفت امام جعفر صادق عليه السلام كه: ستون خوبى هاى آدمى، خردمندى است و خردمندى، چيزى است كه از آن به هم مى رسد چهار چيز: اوّل، پى بردن به عيب امامان باطل، به سبب محكمات قرآن؛ دوم، فهميدن پايه امامان حق ؛ سوم، نگاه داشتن حدّ خود در متشابهات قرآن و مانند آن؛ چهارم، ياد گرفتن مسائل دين از امامان حق.
و به خردمندى، كامل مى شود آدمى. و اين خردمندى، راهنماى صاحبش است سوى امام حق و چراغى است كه آلت ديده ورى اوست و كليد كار بسته اوست كه متشابهات قرآن است و معلوم مى شود به سؤال امام حق از آنها. پس اگر شد مددكارىِ خردمندىِ آدمى از جانب امام حق، شد دانا به مسائل دين، نگاه دارنده حدّ خود، ثناگوى امامان حق، عيبگوى امامان باطل، فهم كننده پايه امامان حق، پس شد دانا به سبب آن صفت ها به اين كه چگونه شد حال اين امّت بعد از پيغمبر صلى الله عليه و آله و اين كه چرا چنين شد كه راه باطل پيش گرفتند.
مراد، اين است كه: به سبب ايثارِ حيات دنيا بر آخرت، شد چنانچه اللّه تعالى خبر از آن داده در سوره اَعلى ۱ يا به سبب نفاق منافقان، شد چنانچه بيان مى شود در حديث اوّلِ باب بيست و دوم كه «بَابُ اخْتِلَافِ الْحَدِيثِ» است و دلالت بر آن مى كند آنچه منقول است در كتاب مُسلم از عمّار از حذيفه از رسول صلى الله عليه و آله در اوايل عشر دهم در «بَابُ صِفَاتِ الْمُنَافِقِينَ» ۲ و اين كه امامت به حق در جايى و كسى است كه محكمات قرآن، دلالت بر امامت او كند.
و شناخت، امامى را كه راه حق مى نمايد او را و امامى را كه راه باطل مى نمايد او را، پس چون آدمى شناخت آنها را كه گفتيم، شناخت سلوك خود را و كسى را كه به او بايد پيوست و كسى را كه از او جدايى بايد كرد و خالص كرد يگانگى را براى اللّه تعالى به سبب نفى شريك در حكمْ براى او، موافق آيت سوره انعام و دو آيت سوره يوسف: «إِنِ الْحُكْمُ إِلَا لِلَّهِ»۳ با اقرار به فرمان بردارى خود براى اللّه تعالى و رسولش و جانشين رسولش به سبب ترك پيروى ظن . پس چون آدمى به جا آوَرْد اين اخلاص را، شد تلافى كننده آنچه را كه برطرف شده از ميان اكثر مردمان و آن، اتّباع محكمات قرآن است، و سر راه گيرنده بر دشمنى كه در كارِ آمدن است بر سر او. آن دشمن، شيطان و تابعان او از مخالفان است؛ چه مى شناسد آن آدمى، مذهبى را كه او در آن است و مى شناسد اين را كه براى چه او در آن مذهب است. مراد، اين است كه: به دلالت شواهد ربوبيّت و محكمات قرآن است.
و مى شناسد اين را كه از كجا و كدام راه، آن دشمن مى آيد او را. و مى شناسد اين را كه بازگشت آن دشمن، سوى چيست از شبهات. و آنها كه مذكور شد، همگى به سبب مددكارى تو راست خردمندى را. يا مراد، اين است كه: به سبب مددكارىِ خردمندى است صاحبش را.
بدان كه آنچه گفتيم، به عنوان احتمال است و در شافى ۴ احتمالى ديگر ذكر كرده ايم، واللّه أعلم.

1.اشاره به اين آيه شريفه است: «بَلْ تُؤْثِرُونَ الْحَيَوةَ الدُّنْيَا» . اعلى (۸۷): ۱۶ .

2.صحيح مسلم، ج ۸ ، ص ۱۲۲ و ۱۲۳.

3.انعام (۶): ۵۷ ؛ يوسف (۱۲): ۴۰ و ۶۷ .

4.كتاب شافى شرح عربى شارح محترم بر كتاب كافى است.


صافي در شرح کافي ج1
260

[حديث] بيست و دوم

۰.اصل: [عَلِيُّ بْنُ مُحَمَّدٍ ، عَنْ سَهْلِ بْنِ زِيَادٍ ، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سُلَيْمَانَ ، عَنْ عَلِيِّ بْنِ إِبْرَاهِيمَ ، عَنْ عَبْدِ اللّه ِ بْنِ سِنَانٍ ] عَنْ أَبِي عَبْدِ اللّه ِ عليه السلام ، قَالَ :«حُجَّةُ اللّه ِ عَلَى الْعِبَادِ النَّبِيُّ ، وَالْحُجَّةُ فِيمَا بَيْنَ الْعِبَادِ وَبَيْنَ اللّه ِ الْعَقْلُ» .

شرح: روايت است از امام جعفر صادق عليه السلام گفت كه: حجّت اللّه تعالى بر بندگانش در ظاهر، پيغمبر صلى الله عليه و آله است كه معجز قرآن آورده و حجّت اللّه تعالى بر بندگانش در پنهان كه ميان ايشان و ميان اللّه تعالى است، خردمندى است كه به آن، پيغمبر شناخته مى شود به آوردن قرآن و مانند آن. و امام هر زمانى شناخته مى شود به محكمات قرآن كه در آنها نهى از پيروى ظن هست.
و بيانِ اين شد در حديث دوازدهم در شرح فقره «يَا هِشامُ، إنَّ للّه ِ عَلَى النَّاسِ حُجَّتَيْنِ» و در شرح حديث بيستم.

[حديث] بيست و سوم

۰.اصل: [عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا ، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ مُرْسَلاً ، قَالَ :] قَالَ أَبُو عَبْدِ اللّه ِ عليه السلام :«دِعَامَةُ الْاءِنْسَانِ الْعَقْلُ ، وَالْعَقْلُ مِنْهُ الْفِطْنَةُ وَالْفَهْمُ وَالْحِفْظُ وَالْعِلْمُ ، وَبِالْعَقْلِ يَكْمُلُ ، وَهُوَ دَلِيلُهُ وَمُبْصِرُهُ وَمِفْتَاحُ أَمْرِهِ ، فَإِذَا كَانَ تَأْيِيدُ عَقْلِهِ مِنَ النُّورِ ، كَانَ عَالِماً ، حَافِظاً ، ذَاكِراً ، فَطِناً ، فَهِماً ، فَعَلِمَ بِذلِكَ كَيْفَ ، وَلِمَ ، وَحَيْثُ ، وَعَرَفَ مَنْ نَصَحَهُ وَمَنْ غَشَّهُ ، فَإِذَا عَرَفَ ذلِكَ ، عَرَفَ مَجْرَاهُ وَمَوْصُولَهُ وَمَفْصُولَهُ ، وَأَخْلَصَ الْوَحْدَانِيَّةَ لِلّهِ وَالْاءِقْرَارَ بِالطَّاعَةِ ، فَإِذَا فَعَلَ ذلِكَ ، كَانَ مُسْتَدْرِكاً لِمَا فَاتَ ، وَوَارِداً عَلى مَا هُوَ آتٍ ، يَعْرِفُ مَا هُوَ فِيهِ ، وَلِأَيِّ شَيْءٍ هُوَ هاهُنَا ، وَمِنْ أَيْنَ يَأْتِيهِ ، وَإِلى مَا هُوَ صَائِرٌ ؛ وَذلِكَ كُلُّهُ مِنْ تَأْيِيدِ الْعَقْلِ» .

  • نام منبع :
    صافي در شرح کافي ج1
    سایر پدیدآورندگان :
    تحقیق : درایتی، محمد حسین
    تعداد جلد :
    2
    ناشر :
    دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1388 ش
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 75537
صفحه از 500
پرینت  ارسال به